هشت راهبرد مورد استفاده ی ابرخلاق:
اکنون ، هشت مورد از راهبردهایی راکه در الگوهای اندیشه نوابغ خلاق ( در تاریخ علم، هنر، و صنعت) مشترک است، شرح می دهیم:
نوابغ بعد از آنکه حداقل توانایی های خاص گویشی را به دست می آورند، به دنبال افزایش مهارت های تصویری (دیداری) و تجسمی خود می روند تا بتوانند، اطلاعات را به روش های مختلف نمایش دهند . وقتی انشتین با مسأله ای مواجه می شد، همواره لازم می دید تا موضوع خود را به تمامی روش های ممکن ( همچون نمودارها) فرموله نماید. او ذهنی بسیار تصویری داشت؛ و به جای اندیشیدن در چارچوب خشک استدلال های ریاضی و گویشی، در قالب گزاره های تصویری و فضایی فکر می کرد. در واقع ، او معتقد بود که کلمات و اعداد ( آن گونه که آن ها را می خوانیم یا می نویسیم) ، چندان نقشی در فرایند تفکرش بازی نمی کنند.
معادله انشتین را در نظر بگیرید: E=mc2 . انشتین مفاهیم انرژی ، جرم و سرعت نور را اختراع نکرد. در عوض ، با ترکیب این مفاهیم در قالبی نو، توانست جهانی را که دیگران نیز می دیدند، به روشی متفاوت ببیند.
داوینچی سعی کرد تا رابطه ای بین صدای زنگ و سنگی که در آب می افتد، ایجاد کند. این نکته ، باعث کشف این اصل شد که صدا همچون موج حرکت می کند. در سال 1865 ، اف . ای. ککوله، شکل حلقوی مولکول بنزن را در خیالات خود، درقالب ماری تجسم کرد که دم خود را گاز
می گیرد.
الکساندر گراهام بل، عملکرد داخلی گوش را با یک پرده محلم فلزی لرزیان مقایسه کرد و این مقایسه به اختراع تلفن انجامید. انشتین بسیاری از قوانین مجرد خود را از رخدادهای مشابه طبیعی برداشت می کرد و توضیح می داد؛ رخدادهایی همچون پاروزدن در کی قایق یا ایستادن در ایستگاهی که قطاری از آن می گذرد.
الکساندر فلمینگ، اولین پزشکی نبود که در مطالعه باکتری های کشنده، متوجه کپک های ظرف کشت میکروب ( که درمحیط باز قرار گرفته بود) شد. کمتر پزشک خوش شانسی پیدا می شود که به جای دور ریختن این ظرف، آن را « جذاب» بداند و به آن به دیده یک « فرصت» بنگرد. این نگرش علاقه مندانه ی او، به کشف پنی سیلین منتهی شد.
این راهبردها را به کار بگیرید.
نوابغ خلاق می دانند که چگونه از این راهبردهای فکری استفاده کنند و به دیگران نیز بیاموزانند که از آن ها استفاده کنند. جامعه شناس معروف ، هریت زوکرمن، متوجه شد که شش نفر از شاگردان انریکو فرمی (برنده جایزه نوبل)، همانند خود او موفق به دریافت جایزه نوبل شدند. ارنست لاورنس و نیلز بوهر نیز هر یک چهار شاگرد برنده جایزه ی نوبل داشتند. جی جی تامسون و ارنست رادفورد نیز مشترکاً 17 برنده جایزه نوبل را تربیت نمودند. این برندگان نوبل ، تنها نابغه نبودند؛ بلکه قادر بودند نبوغ را به دیگران نیز بیاموزانند. بررسی های زوکرمن نشان می دهد تأثیر گذارترین بزرگان ، علاوه بر محتوای فکری، الگوها و راهبردهای تفکر را نیز آموزش می دادند. بنابراین واضح است که راهبردهای فکری را می توان آموخت.
درک تشخیص و به کارگیری راهبردهای فکری مشترک بین نوابغ خلاق، شما را قادر می سازد تا در زندگی کاری و شخصی خود، خلاقانه رفتار کنید. (هم سوم وهم پنجم )