درحال حاضر پدیده مردودی و افت تحصیلی یکی از دغدغه های نظام آموزش و پرورش است که علاوه بر تحمیل خسارات سنگین مالی بر دوش دولت ها ریشه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی ممالک توسعه نیافته و درحال توسعه نیز است .
بر اساس آمارهای منتشره تعداد مردود شدگان آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران تا پایه اول دبیرستان تنها در سال 1383 بیش از یک میلیون نفربود. با در نظر گرفتن هزینه سرانه حدود دویست و بیست هزار تومان در سال برای هر دانش آموز ( درآن سال) ¸بیش از دوهزار میلیارد ریال خسارت مالی مستقیم بر دولت و نظام آموزشی کشور تحمیل گردید که چندین برابر این مقدار به طور غیر مستقیم متوجه اولیای آنها یا به عبارتی کل جامعه ایران است .
بنا به تحقیقات یونسکو بیش از 50 درصد کسانی که یک بار و 90 درصد کسانی که دوبار مردود می شوند ترک تحصیل می کنند که رقمی بالغ بر صدها هزار نفر در سال می گردد . بخش قابل ملاحظه ای از این تعداد در آینده به انحای مختلف به جمع بزهکاران اضافه می گردند.
به نظر اکثر کارشناسان ریشه اصلی افت تحصیلی و ریزش دانش آموزان به نوع و چگونگی مدیریت تحصیلی و مراقبت از چرخه تعلیم و تعلم در مراکز آموزشی کشور برمی گردد.
در حال حاضر معلمان هم آموزش می دهند هم آزمون می گیرند و هم به نوعی عملکرد خود را شخصا ارزشیابی می کنند .
با توجه به دخالت این نمرات در تعیین رتبه ¸ درجات اداری و در نهایت ارتقای حقوق و مستمری آموزگاران و مدیران طبیعی است که شاهد ارائه نمرات غیرواقعی به دانش آموزان و در نهایت مخفی ماندن نقاط ضعف دانش آموزان باشیم.
به این ترتیب سلول سرطانی دور از چشم نظام آموزشی رشد خود را آغاز می کند و به حیات خود ادامه می دهد.
دانش آموزان با بنیه ضعیف به پایه های بعدی راه یافته و با گذشت هر سال و محسوس تر شدن ضعف آنها توان ادامه تحصیل آنان نیز کاهش می یابد که در نهایت منجر به تجدید دوره یا ترک تحصیلی و اخراج آنها می شود.
در مقایسه با مثال مورد اشاره زمانی فرا می رسد که دیگر چاره ای جز خارج کردن چشم وجود ندارد واگر درنگ شود نوزاد مبتلا به سرطان چشم که دیگر به سن کودکی و شاید هم نوجوانی رسیده است جان به جان آفرین تسلیم می کند.
ما معتقدیم که تنها یک شیوه مراقبتی کاملا هوشیار ¸ دقیق ¸ سریع و فارغ از هرگونه رابطه گرائی و به دور از هرگونه تشریفات دست و پاگیر بوروکراتیک اداری می تواند با پایش مستمر عملکرد معلمان و سنجش میزان افت و خیز پتانسیل تحصیلی دانش آموزان این پدیده شوم را از نظام آموزش و پرورش محو نماید.
این شیوه مراقبتی بایستی:
· به طور مستقل
· بر اساس توانائی های فردی ¸
· شرایط محیطی
· امکانات بالقوه و بالفعل موجود در کشور
· و بسیاری عوامل موثر دیگر
انجام گیرد.
ما معتقدیم که هیچ دانش آموزی شبیه همکلاسی های خود نیست و بعید است که حتی دو معلم شاغل در یک مدرسه¸ مشابه یکدیگر باشند ¸ به گونه ای واحد عمل کنند و عکس العمل نشان دهند.
مدیران ¸ اولیای دانش آموزان و سایر عوامل دیگر انسانی و حتی محیطی نیز شبیه به هم نیستند.
بنابراین بایستی سیستم مراقبتی ما با هر دانش آموز¸ هر مدیر مدرسه و همه عوامل موثر درچرخه تعلیم و تربیت اتباع جامعه به گونه ای مستقل عمل کند.
اما دانش آموزان ¸ معلمان و مدیران زیادی در سطح کشور وجود دارند که می توان آنها را از بسیاری جهات شبیه به یکدیگر دانست .
بنا براین می توانیم راهکارهایی را که برای هر کدام تجویز می شود و نتیجه مثبتی در پی دارد با کمی تغییر و تبدیل برای سایرین نیز استفاده نموده و سیستم نظارتی و هدایتی کارآمدی را به منظور مدیریت کلی مجموعه پایه گذاری نمائیم .
اما نکته حائز اهمیت این است که ؛ چگونه می توان به طور مستقیم و مستقل عملکرد معلمان ¸ دانش آموزان و همه عوامل دست اندرکار در چرخه نظام آموزشی در ده ها هزار مدرسه ¸ صدها منطقه آموزشی با صدها هزار معلم و کادر اداری را به صورت لحظه به لحظه مراقبت و هدایت نمود
سکینه صفرزاده