هنگامی که از تخیل نام میبریم، ناخودآگاه ممکن است احساس کنیم در جایی ماورای دنیای حاضر سفر میکنیم که میتواند آیندهای دور، گذشته ای مرموز، مکان های عجیب و غریب و یا سرزمین های شعر و قصه باشد که همه آنها در نظر ما شگفتانگیز و غیرقابل باور به نظر می آیند. این قدرت افسانه ای که ویژه انسان است زمینه ساز اختراعات و ابداعات و آفرینش های ادبی و هنری بوده است.
ژول ورن بیان میکند: «هر موضوعی که یک نفر تصور کند، دیگران می توانند آن را به واقعیت تبدیل کنند.» و این موضوع نشان از اهمیت قدرت تخیل است. در بعضی مواقع شما در جایی آرام گرفتهاید، افکارتان همچون پرنده ای سبکبال به پرواز درمی آید و در آسمان خیال به این سو و آن سو سفر میکند و گاهی نیز ممکن است این حالت زمانی برای شما رخ دهد که در میان جمعی از انسان ها نشستهاید و یا در مسیری به سفر می پردازید و یا اینکه به فعالیتی مشغول هستید. این تجربه برای همه انسانها آشناست و هر روزه با آن روبرو می شوند و به این تخیل، تخیل غیرفعال میگویند. در این حالت انسان اگرچه اراده آن را دارد که از آن رهایی یابد اما بیشتر ترجیح میدهد که با این پرنده ذهن، همراه باشد. وجود چنین تخیلی در حد کم چه بسا برای سلامتی انسان مفید است زیرا در مواقع سختی و ناراحتی ها انسان میتواند با کمک این پرنده درون، کمی از مشکلات فرار کند و فرصتی بیابد تا ذهن فرسوده نشود، اما اگر بیش از حد تکرار شود و وقت زیادی از انسان را بگیرد، آدمی را ناتوان میسازد و سبب می شود به جای آنکه آدمی با مشکلات دست و پنجه نرم کند، سعی کند با این پرنده خیالی از مشکلات فرار کند. گاهی نیز شما به خواب میروید، خود را می بینید که بدون اراده و عدم وابستگی به زمان و مکان همچون اسیری در دستان یک پرنده نیرومند خیالی، به همه جا پرواز میکنید و چه بسا به جاهایی میروید که روحتان آزرده می شود اما کاری نمیتوان کرد چون اراده آدمی در زندانی به اسارت افتاده است. شما در این مرحله در رویا بسر می برید و تنها با بیدار شدن قادرید از آن رهایی یابید و گاهی آدمی با رویا با پدیده هایی روبرو میشود که برای او جالب و چه بسا تولید کننده افکار نو باشد اما وقوع این وضعیت بسیار به ندرت رخ می دهد.
اکنون شما باید با یک نوع تخیل دیگر نیز آشنا شوید و آن تخیل فعال است که باعث شکلگیری دستاوردهایی می شود که برای زندگی انسان تحول ساز است. ویلیام بلیک بیان میکند: «هرگاه بتوانیم از نیروی تخیل به همان اندازه استفاده کنیم که از نیروی بصری استفاده میکنیم هر کاری امکان پذیر است».
کالریج از صاحبنظران در زمینه تخیل میگوید: «تخیل نیرویی است که پیونددهنده ذهن و طبیعت به یکدیگر است».
و انیشتین نیز بیان میکند: «تخیل مهمتر از دانش است».
انسان می تواند با قدرت تخیل خود به زمان آینده سفر کند و به کاوش بپردازد و چیزهای جدیدی کشف کند که چه بسا با کشف آنها و برنامه ریزی در زمان حال، بتواند از وقوع مخاطرات در آینده پیشگیری کند.
متاسفانه در کشورهای جهان سوم به علت عدم توانایی در پیش بینی آینده، همیشه اینگونه کشورها با مشکلات به وقوع پیوسته ،جدال میکنند و فاقد این توانایی هستند که با پیش بینی آینده خود را برای مقابله با مخاطرات آن آماده کنند. زیرا در این جوامع از کودکی به انسان نیاموختهاند که از تخیل فعال خود برای زندگی کردن استفاده کند و گاهی نیز تخیل فعال را با رویا و تخیل غیرفعال یکسان در نظر گرفتهاند و بهرهگیری از تخیل فعال را با خیال بافی اشتباه گرفتهاند و به همین علت در بزرگسالی این ناتوانی را در پیش بینی مشکلات میتوان بخوبی درک کرد و چه بسا دوراندیشی در زمینه بعضی از عواقب رفتارها، نیازمند تخیل قوی است و بسیاری از انسانها که در گرداب مشکلات قرار گرفتهاند بخاطر این است که نتوانستهاند از قدرت تخیل خود برای پیش بینی اقداماتی که انجام میدهند، بهره بگیرند