کارور و شییر الگوی دربارة خود تنظیمی ارائه نموده اند که خود تنظیمی درگیری با تکلیف را توصیف می کند . طبق این الگو وقتی شخصی هدفی را دنبال می کند، اگر دچار مانعی شود، یک بازبینی از موقعیت به عمل می آورد. در طی این بازبینی یادگیرندگان پیش بینی می کنند که چنانچه تلاش خود را افزون کنند، یا طرح خود را تغییر دهند و اصلاح نمایند ، تا چه اندازه می توانند به هدف خود نزدیک شوند.
چنانچه بین وضعیت موجود و اهداف و معیارهای فردی فاصله دیده شود، یادگیرنده برای کاهش این فاصله تلاش می کند و ممکن است برای رسیدن به اهداف خود، طرح را تغییر دهد و یا اهداف قبلی خود را اصلاح کند و یا تلاش کند تا ابزار و شیوه جدیدی پیدا کند همینطور ممکن است تکلیف را رها کند، که این مسئله معمولاً بعد از شکست اتفاق می افتد. در این الگو بازخورد به صورت درونی است ؛ یعنی فرد به خودش بازخورد می دهد ( باتلرو وین،1999 )
این الگو، خود ایده آل افراد و ادراک آنها از خواسته های محیط را مورد تاکید قرار می دهد. کارور و شییر(2000)، خود را به عنوان یک سیستم منسجم از اصول یا اهداف سطح بالاتر توصیف می کنند. اهداف سطح بالاتر انتزاعی هستند و در سلسله مراتب اهداف در بالا قرار می گیرند، آنها این اهداف را به صورت « من می خواهم ....باشم » ، توصیف می کنند. اهداف شخصی دانش آموزان در سطح پایین تر قرار می گیرند. این اهداف عینی تر هستند. اهداف سطح پایین تر از اهداف شخصی عینی تر هستند، زیرا به ارائه زنجیره های رفتاری اعمال، اشاره دارند و الگوهای رفتاری نام دارند.
مطابق نظر کارور و شییر، این سلسله مراتب اهداف برای هر یادگیرنده منحصر به فرد است . بر طبق این الگو، خود تنظیمی با نظام اهداف مرتبط است