اصطلاح «آموزش و پرورش تطبیقی »را نخستین بار مارک آنتوان ژولین در سال 1817 با انتشار طرح و نظرات اولیه اثری درباره ی آموزش و پرورش تطبیقی مطرح کرد ؛با این وصف تا چندی پیش ،بیشترنویسندگان فرانسوی «علم تعلیم و تربیت تطبیقی »را بر آن ترجیح می دادند .هر یک از این اصطلاحات معنای خاصی دارد که لازم است بررسی شود .
پداگوژی یا «علم تعلیم و تربیت »را به طور اعم«علم اموزش و پرورش کودکان »و به طور اخص «روش اموزش »تعریف کرده اند .«آموزش و پرورش» دارای معنای وسیعتری است:این اصطلاح نه تنها بیانگر خودنهاد،بلکه نتیجه آن و مجموع فرایندهایی است که یک شخص رادر تمامی ابعاد ذهنی ،اخلاقی،جسمانی،زیباشناسی واجتماعی میسازد.از نظر تاریخی ،آموزش و پرورش قبل از هر نوع تعلیم و تربیتی وجود داشته است ؛آموزش و پرورش جزئی از زندگی هر گروه اجتماعی است که با انتقال فرهنگ خویش شرایط بقای خود را تضمین میکند.
از نظر لغوی ،«پداگوژی»به اعمال و رفتاری گفته می شود که بزرگسالان روی کودکان اعمال می کنند (paida )،در حالیکه امروزه آموزش وپرورش روی بزرگسالان نیز اعمال میشود؛آموزش وپرورش سعی دارد از عمل یکسو یه مربیان بر فراگیران فراتر رفته و مباحثه ای دو جانبه ایجاد کند؛همچنین آموزش و پرورش بر مفهوم «خود آموزی» که نشان دهنده تلاش فرد برای خود سازی است، تأکید می کند. وانگهی امروزه در مقابل تأثیر وسائل ارتباط جمعی (مطبوعات ،رادیو و تلویزیون )و محیط که عاملان تربیت در نظر گرفته می شوند ، از تأثیر مدرسه کاسته شده است.
موضوع «مقایسه» نیز تجزیه و تحلیل و توضیح شباهتها و تفاوتهای بین دو پدیده یا دو نهاد است.طبیعی است که تفاوتها و شباهتها باید با موضوعات مورد نظر مربوط بوده،در متن آنها قرار داده شوند. از اینرو عیب اصطلاح «تعلیم و تربیت تطبیقی»این است که مقایسه را به رویدادهای آموزش محدود می کند،در حالیکه قلمرو آن با پیشرفت علوم دیگری مانند اقتصاد، جامعه شناسی و مردم شناسی که به آموزش و پرورش تطبیقی می پردازند وسیعتر شده،است و دیگر،هدف نه صرفاً مقایسه دو نظام اموزشی ،بلکه روابطی است که این نظامها با محیط ملی و جهانی خود دارند .همچنین اصطلاح «علم تعلیم و تربیت» بیانگر همه ی پیشرفتهای معاصر باشد .
(آموزش و پرورش تطبیقی نویسنده لوتان کوی ،ترجمه دکتر محمد یمنی دوزی سرخابی )
تعریف آموزش و پرورش تطبیقی
تطبیق و مقایسه به عملی اطلاق می شود که د رآن دو یا چند پدیده را در کنار هم قرار داده، به منظور یافتن وجوه اختلاف و تشابه ،آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم . اصولاً در زندگی روز مره بدون کار تطبیق و مقایسه نمی توان تصمیمی اتخاذ نمود و راه و روشی برای حل وفصل رضایت بخش امور انتخاب کرد. مثلاً زمانی که یک کالای خاص را از میان انواع مشابه آن خرید بر می گزینیم یا از میان چند رشته ی تحصیلی رشته تحصیلی خویش را انتخاب می کنیم و یا از بین چندین شیوه ی اداره ِ امور مؤسسات آموزشی کار مدیریت یک مؤسسه را بر سایر مؤسسات آموزشی ترجیح می دهیم ،در تمامی این موارد به نوعی مقایسه و تطبیق مبادرت ورزیده ایم که به اعتقاد خود گزینش اصلح منتهی شده است .
در حیطه ی آموزش و پرورش ،این مقایسه یا تطبیق می تواند بین رویدادهای آموزشی در داخل یک نظام تربیتی با نظامهای تربیتی کشورهای دیگر مقایسه شود. بدین سان آموزش و پرورش تطبیقی را می توان چنین تعریف کرد:
آموزش و پرورش تطبیقی ترجمه اصطلاح comparative education است و به دانشی اطلاق می شود که موضوع آن شناسایی ،تحلیل و مقایسه شباهتها و تفاوتهای پدیده های تربیتی در داخل یک نظام آموزشی و یا بین نظامهای آموزش و پرورش کشورهای مختلف جهان با توجه به عوامل اجتماعی ،مذهبی،اقتصادی،سیاسی مؤثر در تشکل و پیدایش آنها ست .(آموزش و پرورش تطبیقی نویسنده دکتر احمد آقازاده)
لوتان کوی ازاموزش و پرورش تطبیقی به عنوان علم بین رشته ای که تخصصهای مختلف را برای تبیین پدیدههای تربیتی ،چه در داخل یک کشور و چه در بین ممالک با فرهنگهای مختلف ،میطلبد نام میبرد .