نوجوان دبیرستانی، پشت میز تحریرش نشست. از توی کولهپشتی دفتر یادداشتش را بیرون آورد و نگاهی به فهرست تکالیف روزانهاش انداخت: «ادبیات، سه فصل را بخوانید و خلاصهای از آن تهیه کنید. ریاضی، از بخش 4 کتاب، 30 تمرین را حل کنید. فیزیک: آزمایش درس 7 را در خانه انجام دهید و گزارشی از آن بنویسید. فرانسه، لغتها را برای امتحان فردا حفظ کنید. وااای! یک شب طولانی و وحشتناک در پیش دارم...»
این اتفاقی است که برای اکثر دانشآموزها در این کشور(ایالات متحده) میافتد. آیا وقت آن نرسیده که ما دانشآموزها خواهان تحولی برای تغییر استاندارد تکالیف مدرسه باشیم؟
آیا تکالیف دانشآموزهای راهنمایی و دبیرستانی در امریکا زیاد است؟
بر طبق الگوهای سازمان آموزش و پروش ایالات متحده، میزان تکلیف هر دانشآموزی به مقطع تحصیلی او بستگی دارد. مثلاً یک دانشآموز کلاس اولی نباید در روز بیش از 10 دقیقه تکلیفخانه داشته باشد و یک دانشآموز کلاسدوم در روز فقط باید 20 دقیقه تکلیف برای
انجام دادن داشتهباشد. به همین ترتیب اگر پیش برویم، من که یک دانشآموز سال دوم راهنمایی(هفتم) هستم در روز نباید بیشتر ار 70 دقیقه وقت برای تکالیف خانه بگذارم. اما این میزان در بیشتر شبها دو برابر و گاهی هم سه برابر میشود. به هر حال بیشتر کارشناسها معتقدند انجام تکلیف بیش از حد نتیجه منفی در بر خواهد داشت. آیا تا به حال شنیدهاید که دانشآموزی به دلیل انجام تکالیف بیش از حد بیمار شده باشد؟
دکتر «ویلیام کرین» روانشناس و استاد دانشگاه «سیتی کالج» در نیویورک و نویسنده کتاب «پرورش کودکی» در کتابش میگوید: «کودکان و نوجوانانی که به مدرسه میروند بیش از همیشه دچار دلدرد، سردرد، اختلال خواب و افسردگی میشوند.»
یک دانشآموز معمولی چیزی حدود 7 ساعت در روز پشت میز و نیمکت مدرسه مینشیند و حدود 2 تا 4 ساعت هم در خانه باید وقت صرف تکلیفهایش بکند. پس نتیجه میگیریم که یک دانشآموز باید در هفته حدود 45 تا 55 ساعت کارکند!
دکتر «هریس کوپر» استاد روانشناسی و عصبشناسی دانشگاه «دوک» معتقد است: «دانشآموزی که در طول شبانهروز مجبور باشد بیش از حد درسبخواند یا تکلیف انجام دهد، وقتی برای بازی نخواهد داشت در نتیجه از کسب مهارتهای اجتماعی عاجز خواهدبود، فرصت ابتکار و خلاقیت را برای انجام تکالیف از پیش تعیین شده از دستخواهدداد و در نهایت کمبود فعالیت بدنی باعث چاقی او خواهدشد.»
همه میدانند که تکلیفخانه یا مشق شب یک دانشآموز را معلم او تعیین میکند. اما آن طور که «کایلن بیرز» رئیس مجمع ملی معلمهای زبانانگلیسی معتقد است، نباید فقط معلم ها را به این دلیل سرزنش کرد: «بسیاری از معلمها بیش از گذشته تحت فشار هستند، چه از طرف پدر و مادرها و چه از طرف اولیای مدرسه برای بالا بردن آمار دانشآموزهایی با نتایج درخشان درسی.»
این طبیعی است که معلمهایی که زیر چنین فشارهایی هستند تکالیف بیشتری به دانشآموزها بدهند. اما آیا این معلمها از دستورالعملهای تکالیف مدرسه در آموزش و پرورش آگاهی دارند؟ خیلی از آنها حتی به گوششان هم نخورده است. خیلیها هیچ وقت هیچ آموزشی درباره نتایج معکوس تکلیف بیش از حد ندیدهاند و در دانشگاه هم واحدی مبنی بر اینکه تکلیف باید چگونه باشد، یا چهقدر باشد نگذراندهاند و از تحقیقاتی که در پشت این مسئله وجود دارد اطلاعی ندارند. با این حال بسیاری از پدر و مادرها و معلمها بر این باورند که تکلیف زیاد یعنی موفقیت تحصیلی.
بسیاری از معلمها فکر میکنند انجام تکلیف و تمرین بیش از حد مباحث درسی را مثل متهای در ذهن فرو میکند و اینگونه یادگیری بهتر خواهد بود. اما تمرینهایی اینچنین(متهای) باید در مدرسه و زیرنظر معلم انجام شود. چه فایدهای دارد که دانشآموزی 50 عدد تمرین ریاضی حل کند اما هر پنجاه تا غلط باشد؟ آیا با این کار در امتحان موفق خواهد شد؟ برطبق آمار سازمان آموزش و پرورش ایالات متحده هر معلم ریاضی بعد از حل پنج تمرین ریاضی توسط دانشآموز میتواند بفهمد که آیا دانشآموز تمرین را فهمیده یا نفهمیده و مشکل یا نقاط ضعفش در کجاست. بارها و بارها اشتباه کردن در تمرین، باعث میشود این اشتباه در ذهن جا بیفتد. بعضی از معلم ها فکر میکنند که تکلیف زیاد باعث بالارفتن نمره میشود در صورتیکه همه چیز گویای آن است که انجام تکلیف سنگین لزوماً منجر به کسب نتیجه خوب نمیشود. معلمهایی که تکلیف زیاد میدهند وقت کافی برای تصحیح این تکالیف نخواهند داشت و همین باعث میشود تا اشتباه دانشآموزها نادیده گرفتهشود و دانشآموز همچنان در اشتباه باقی بماند. دانشآموزی که تکلیف بیش از حد برای انجام دادن نداشتهباشد، دانشآموزی است خالی از استرس و شاداب. عجلهای برای از سرباز کردن تکلیف نخواهد داشت و میتواند با آرامش روی مشکلات درسیاش تمرکز کند و در نهایت از معلم کمک بخواهد.