در دنیای کوچک خود او را بهعنوان یک الگوی کامل میداند. اخلاق، رفتار و کردارش سرمشق دانشآموزان است. مادام که در ارتباط با دانشآموزان است، علاوه بر نشان دادن راه آنها را تا مقصد همراهی میکند. در حقیقت گوشهای از مسیر سازندگی جامعه را در دست دارد. در دنیایی که به نام ارتباطات نامیده میشود داشتن ارتباط خوب و سازنده یک مهارت و بلکه یک موفقیت بزرگ محسوب شده و بهترین راه برای رسیدن به خواستها و اهداف محسوب میشود. دنیای معلمی دنیای ارتباط است. تمام تلاشها با ارتباط شروع میشود و موفقیتها با ارتباط به اثبات میرسد.اما یک معلم خوب چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
یکی از دریچههای ارتباطی سخن گفتن است. افسردگی میتواند باعث انزوای اجتماعی و گوشهگیری فرد شود و او را ناخواسته به سکوت وادارد، وقتی معلم سکوت کند راه ارتباط کلامی که مهمترین و موثرترین شیوه برقراری ارتباط در کلاس است بسته نگاه داشته میشود، یعنی حذف فرستنده و وقتی فرستندهای در کار نباشد (معلم)، آمادگی گیرنده (دانشآموز) هیچ تاثیری نخواهد داشت.
حذف ارتباط کلامی میتواند ارتباط غیرکلامی را نیز تحت تاثیر بگذارد. (ارتباط غیرکلامی شامل تغییرات حالات وحرکات چهره میشود.) و برعکس روحیه شاداب و مفرح معلم میتواند تمام موانع موجود را از میان برداشته و حتی کسالت و خمودگی دانشآموزان را از بین ببرد. به تجربه ثابت شده است که آموختهها در محیط شاداب و مفرح پایدارتر و عمیقتر از آموختهها در محیطهای خشک و اداری است.شادابی فرستنده میتواند سبب ایجاد نشاط گیرنده گردد. وقتی هر دو طرف ارتباط در یک جو منبسط قرار گیرند، با یکدیگر بهتر و عمیقتر ارتباط داشته و درک وفهم موضوعات ارسالی سریعتر صورت میگیرد. همچنین ارتباط غیرکلامی مثبت (چهره شاداب و منبسط) میتواند ارتباط کلامی را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد.
? افسرده دل افسرده کند انجمنی را
افسردگی معلم میتواند در ایجاد پیامهای منفی، کوتاه، اشتباه و یا پیامهای ضعیف موثر باشد.
تحقیقات روانشناختی ثابت کرده است که پیامهای معلم با این چنین ویژگیهایی سبب ایجاد بینظمی و اختلال در دانشآموز میشود به گونهای که میتوان تاثیرات منفی آن را در رفتار و نمرات درسی و فهم موضوعات آموزشی او نظارهگر باشیم.اقبال میگوید: «دیدن دگر آموزد و شنیدن دگر» افسردگی همچنان که بر لایههای درونی فرد، خلق و خو و قلب افراد تاثیر میگذارد بر خارجیترین لایه انسانیت یعنی چهره او نیز تاثیر خواهد داشت. کودکان به دلیل داشتن روح لطیف این موضوع را سریعا درک میکنند و چونان تصویری بر آینه روحشان انعکاس خواهد داشت.
ارایه مباحث درسی از جانب معلم مبتلا به افسردگی و کسالت، باعث پیش آمدن جو کسالتآور در کلاس خواهد شد و دانشآموزانی که بحثهای کسالتآور را گوش میدهند به طور ناخودآگاه در افکار درونی خود غوطهورر میشوند و از فهم وقایع کلاس و مفاهیم درسی دور میافتند لذا دچار کاهش تمرکز و افت تحصیلی میشوند. طبق نظریه شرطیسازی پاولف، حضور مکرر دانشآموز در کلاس درس کسل و دیدن چهرههای افسرده در کلاس، محیط کلاس را تبدیل به یک محیط کسل و داری حواسپرتی خواهد کرد و متعاقب آن هر وقت دانشآموز در کلاس بنشیند، حواسش پرت شده و درگیر اضطراب و افسردگی خواهد شد. چنین کودکی بالطبع نمیتواند درس را خوب فراگیرد. این حالت مصداق این شعر است: «من در میان جمع و دلم جای دگر است.»
برعکس ارایه مباحث آموزشی در محیطهای شاد و مفرح باعث رفع خستگی و کسالت از فراگیران و ایجاد روحیهای شاداب نشاط در دانشآموزان میگردد و متعاقب آن افزایش تمرکز و میل بر حضور در کلاس در فراگیران میگردد.
? دانشآموزان در راه معلم
روانشناسی ارتباطات شامل دو بخش است: هدایت کردن و همدلی کردن. دکتر میلتون اریکسون پدر علم روانپزشکی جدید و هیپنوتیزم معتقد است همدلی کردن تاثیر بیشتر و شگرفتری در برقراری ارتباط دارد. او برای اثبات این فرضیه خویش میگوید شما اگر با یک فرد در پارک همقدم شوید و او را همراهی کنید و مسیری را با او طی کنید اگر بعد از مدتی تغییر مسیر بدهد شما نیز ناخواسته از او تبعیت خواهید کرد و تغییر مسیر میدهید. در کلاس مدرسه به دلیل اینکه یک گروه دانشآموز به همراه معلم خویش مدتی را در کنار هم بهسرمیبرند نیز هم همین اصل صادق است. افسردگی یا شادابی معلم میتواند سیکل همدلی و همسویی را در کلاس تحت تاثیر قرار دهد، موفقیت تدریس و موفقیت یادگیری در همدلی و همسویی معلم و شاگرد نهفته است. اگر معلم بخواهد در ارتباط خود با دانشآموزان موفق باشد باید از دنیای خود خارج شود و به دنیای کودکان اطرافش ملحق شود.
? کلاس شاداب، دانشآموز شاداب
مشاهدات نشان داده است که اغلب پرخاشگری دانشآموزان پس از ساعات کلاسی و زنگ تفریح ریشه در رفتارها و استرسهای موجود در کلاس دارد به نحوی که دانشآموزانی که در کلاسهای آرام و عاطفی ساعاتی را با ملایمت سپری میکنند با آرامش و اطمینان خاصی از کلاس خارج شده و زنگ تفریح را به آرامی میگذارنند و برعکس دانشآموزانی که کلاسهایی پر استرس را در محیطی متشنج سپری کردهاند خروج از کلاس بسیار پرعجله و پرهیجانی دارند و در ساعات تفریح بیشترین درگیری را با همسالان خود خواهند داشت. شادابی در گروه دانشآموزانی که کلاسهای شاداب با موضوعات شاداب دارند بیشتر از سایر همسالانشان است.
در ارایه مباحث آموزشی هم شرایط فیزیکی و روانی کلاس تا حدودی از محتوای دروس تبعیت میکند. عموما ارایه موضوعاتی مانند ریاضی و زبان خارجه در محیط خشک و بیروح ارایه میشود و دروسی همانند بهداشت و علوم تجربی که جنبههای روحانی و زنده دارد در محیطهای شاداب ارایه میگردد. این خود موضوعات و محتوای دروس است که جو کلاس را متناسب با محتوا تغییر میدهد. اما به تجربه ثابت شده است که ارایه موضوعات خشک و بیروح چونان مسایل ریاضی و فیزیک در محیطهای شاد و با روح، درک این موضوعات را راحتتر و جذابتر خواهد کرد.