یکی از مشکلات حضور دانشآموزان ناتوان در کلاسهای معمولی که بدان اشاره شده است این است که حضور در کلاسهای عادی، دانشآموزانی را که از ناتواناییهای شدید رنج میبرند در یک محیط نا آشنا وارد میکند. در مورد ناتواناییهایی که در یادگیری وجود داشت منابع ارشد مالی مدارسی که در مناطق مرفه واقع بودند خدمات آموزشی تقویتی را در مقیاسی آماده و ارائه کردند که برای مدارسی که در مناطق کمدرآمد واقع بودند این مسأله غیر قابل تصور بود.
«بکی» که یکی از دانشآموزان مدرسه راهنمایی «واندربیت» بود در برنامهای به نام «مهارتهای مطالعاتی منبع» حضور داشت. این برنامه به او اجازه میداد در روز یک بار در خصوص موضوعهای درسیاش کمک بخواهد. او در ریاضیات مشکلی نداشت، در نتیجه به طور طبیعی در درس ریاضیات به کمک نیاز نداشت، اما در مطالعات اجتماعی و املاء به کمک نیاز داشت. وضع بکی در علوم تجربی نیز خوب بود. به طور خلاصه بکی دانشآموز متوسطی بود که احتمالاً در سایر مناطق از دانشآموزانی محسوب نمیشد که واجدشرایط شرکت در کلاسهای تقویتی باشند.
یک معلم ریاضی در منطقه «رولینگ هیلز» گفت: مدرسه به دانشآموزانی با شرایط هوشی بسیار بالا گرایش دارد و این امر وضعی را پدید آورده است که در آن دانشآموزان متوسط به عنوان دانشآموزانی که نیاز به آموزش ویژه و یا آموزش تقویتی دارند، تعریف میشوند. او میگوید: من فکر میکنم بسیاری از دانش آموزان چون نمرات پایین آورده بودند از آنها آزمون به عمل آمد.
در حالی که مشخص شد آنها واقعا در سطح متوسط ضریب هوشی قرار داشتند. اما در «رولینگ هیلز» آنها در سطح پایینتر از متوسط قرار گرفته بودند.
در هر حال الگوی بالا ممکن است بیش از اینها شیوع داشته باشد. مدیر برنامه ویژه آموزشی در دبیرستان «همیلتون» گزارش داد که دبیرستان کمی به سمت الگویی که در آن دانش آموزان سطح متوسط، سطح پایین محسوب میشوند جهت گرفته است زیرا این دبیرستان منابع برخورداری از چنین وضعی را دارا است. طبق گفته او تعداد دانشآموزانی که در دبیرستان «همیلتون» از اینگونه خدمات و کلاسهای تقویتی بهره میبرند، ممکن است از سطح مورد انتظار در کل جمعیت آن فراتر برود.
یکی از معلمان «واندربیلت» گفت: در این منطقه والدین اغلب با قرارگرفتن فرزندانشان در کلاسهای تقویتی احساس راحتی میکنند زیرا این کار بار مسئولیت شخصی را از دوش کودکی که در این محیط بسیار رقابتی عملکرد ضعیفی دارد، میگیرد.
برخلاف مدارسی که در مناطق مرفه قرار داشتند در مناطق فقیر نشین مربیان اشاره کردند که گرایش به سمت دانشآموزانی با ضریب هوشی پایینتر وجود داشت، به این معنی که منابع و خدمات آموزشهای ویژه و آموزش تقویتی صرفا ً پاسخگوی نیازمندترین دانش آموزان بود و دانشآموزان با ضریب هوشی پایینتر واجد شرایط استفاده از این امکانات بودند.
بسیاری از معلمان بر این باورند که تعداد دانشآموزانی که نیاز به کلاسهای تقویتی و آموزش ویژه دارند در بسیاری از اجتماعات رو به افزایش است. یک معلم خاطر نشان کرد که بسیاری از دانشآموزان نیازمند به آموزشهای ویژه در مناطق فقیر نشین شهرها از مادرانی متولد شدهاند که در دوره بارداری مواد مخدر مصرف میکردند.
در مواردی که مادران از مواد مخدر استفاده میکردند تعداد کودکانی که از ناتواناییهای جدی تری رنج میبردند از نسل قبل بیشتر بود. همچنین در مناطق حاشیه شهری که ساکنان آن را طبقه متوسط تشکیل میدادند، افزایش تعداد دانشآموزانی که مشکلاتی داشتند با تعداد زنانی که در زایمان با مشکل تولد دیررس مواجه بودند، نسبت داشت.
فرآیند تشخیص دانشآموزانی که به خدمات آموزشی ویژه نیاز دارند، مسأله پیچیدهای است.یک معلم کلاس چهارم که در این کلاسهای ویژه تدریس میکرد میگوید: معیارهای گزینش دانشآموزانی که نیاز به آموزش ویژه و تقویتی دارند هر سال با تغییر مدیریت مدارس تغییر میکند.
طبق نظر این معلم در چند سال گذشته دانشآموزان به میزان لازم به شرکت در این کلاسهای تقویتی ساماندهی نشدند. در طول این دوره یک هیأت متشکل از معلمان انتخاب شدند تا تمامی موارد را مورد بررسی قرار دهند.
به طور خلاصه جا دادن دانشآموزان در گروههایی که نیاز به آموزش ویژه دارند به مناطق فقیر محدود نبوده است و گستره وسیعی را شامل میشده است.
به هر حال در مناطق فقیر نشین شهرها، اینگونه خدمات آموزشی تقویتی و ویژه به صورت محدودتری وجود داشته است. علاوه بر این معیارهای اینکه کدام یک از دانشآموزان به چنین آموزشهایی نیاز دارند در مناطق گوناگون بسیار متفاوت بود. به طور عام، در مناطق فقیر نشین این گرایش وجود داشت که دانشآموزانی با ضریب هوشی پایینتر و ضعیفتر به عنوان دانشآموزانی محسوب شوند که به این نوع آموزشها نیاز دارند درحالی که در مناطق مرفه گرایش عمده آن بود که دانشآموزان با ضریب هوشی بالاتر و در سطح متوسط نیز به عنوان دانشآموزانی محسوب شوند که به چنین آموزشهایی نیازمندند.
این امر تا حدی با منابع مالی که برای حمایت از این خدمات آموزشی در دسترس بود، ارتباط داشت. عامل دیگر عبارت بود از مقاومت مدیران و هیأت مدیره مدارس مناطق فقیرنشین که مخالف اعمال محدودیت روی فرصتهای یادگیری دانشآموزان بودند.
? آموزش کودکان تیزهوش
دو دهه قبل برای دانشآموزان تیز هوش و با استعداد برنامههای کمی وجود داشت. در سال ????، در ?? ایالت به بیش از ? میلیون دانشآموز تیزهوش خدمات ارائه میشد، که دانشآموزان از مهدکودک تا دبیرستان را در برمیگرفت. ?? ایالت مدارس را موظف به ارائه خدمات و برنامههای آموزشی برای کودکان تیزهوش کردند و ?? ایالت قوانینی را گذراندند که مناطق را به ارائه چنین امکاناتی ترغیب میکرد. فقط شش ایالت فاقد چنین قوانینی بودند. به هر حال شمار دانشآموزانی که به عنوان دانشآموزان تیزهوش شناخته میشدند بنا بر اختلافهایی که در قوانین و فعالیتهای ایالتها وجود داشت تفاوت می کرد.
به طور مثال در چهار ایالت بیش از ?? درصد دانشآموزان به عنوان دانشآموزان تیزهوش محسوب شدند و در ?? ایالت این مقدار کمتر از ? درصد بود.
طبق اطلاعاتNELS در سال ???? میلادی ??درصد مدارس دولتی فرصتهایی را برای دانشآموزان تیزهوش و با استعداد فراهم کردند و تقریبا ? درصد تمامی دانشآموزان مقطع دبیرستان در برنامههای آموزشی ویژه کودکان تیز هوش و با استعداد شرکت کرده بودند.