صحرای عرفات لبیکی دیگر می سراید
در گوشه گوشه چادر حاجیان نجوای العفو العفودر آسمان عرفات پیچیده بود و یخ های گناه در حصار اراده پولادین یک به یک آب می شد و نجوای دل آرای ملایک ولوله ای عظیم در عرش به پا ساخته بود و
دعای زیبای عرفه و زیارت امام حسین (ع) در هر گوشه بلند بود و شور وشوق وصف ناشدنی را به پا ساخته بود .
لحظه ها یک به یک در قلب هم طنیده می شدند و غروب دل انگیز عرفات را نوید می داد . حاجیان کم کم آماده حرکت به سوی مشعر می شدند و ردای تاریک شب را به سپیده طلایی صبح در صحرا می سپردند.
راز و نیاز شبانه به پایان آمده بود و ریگ های بیابان در خورجین عشق برچیده می شدند و آماده مبارزه با شیطان درون می گردیدند .
در دلم زمزمه می کنم خدایا این لحظات عظمتی به وسعت تمامی عشق در دیدکانم سرایانده است آنها را راست گردان
لحظه ای به خود می آیم آفتاب سمفونی عشق را می سراید به سوی منی سرزمین آرزوها گام بر می داریم .
با شن های بیا بان هم خانه گشته ایم روز عید است الله اکبر و لله حمد گویان به سوی جمره عقبه روان می شویم و هم گام با دیگر سپید پو شان آسمانی به رمی شیطان بزرگ می پردازیم .
در این آرزو با ققنوس خیال در لابلای نغمه ها می گشتم و جویبار خیالم را با عطر اقاقی ها پیوند می زدم . آسمان آبی بود و عطر بنفشه ها سراسیمه از هجوم تند باد در خود می پیچید ندایی از اعماق آسمان وزیدن گرفت چشمم را به سوی ندا چرخاندم تا آن دورها رفت و رفت .
قناریان عاشق با هم یکصدا گرداگرد شمع می چرخیدند و سماع آسمانی را در سمفونی عشق می سراییدند . بانگی برخواست به خودم آمدم همچون ذره ای در گرداب انسان ها لبیک سر می دادم لبیک الهم لبیک لا شریک لک لبیک ......
امروز روز عرفه است روزی که بت وجود در دام پاکی به اسارت گرفته می شود و زمین وجود در قربانگاه جسم به مسلخ کشیده می شود . و امام حسین (ع) لبیک گویان به سوی وعدگاه خداوند در سرزمین پاک نینوا لبیک دیگری می سراید.
عاشقان عیدتان مبارک باد .