اتفافی که برای همه پدرها و مادرها می افتد این است که روزی چشم باز می کنند می بینند که کودکشان دیگر کودک نیست ، لحظه غریبی است هم غرورآفرین است و هم آغاز دلواپسی . زیرا والدین دوران طفولیت و کودکی
فرزندانشان را دوست دارند ، اما دوران نوجوانی آنها را روزگاری سخت و دشوار می دانند زیرا نوجوانان در این سن دوست دارند به تنهایی با مشکلاتشان و با جامعه رویرو شوند ، آنها می خواهند خود تجربه کنند و بیاموزند اما والدین ، نگران از خطرات احتمالی نمی توانند قبول کنند که او را تنها رها کنند و این مسئله اصلی ترین تضاد را بین والدین و نوجوانان ایجاد می کند و معمولا این تعارضات چون در مسیر صحیح هدایت نمی شود ، بیشتر اوج گرفته و اغلب به یاس و ناامیدی آنان می انجامد ، چون آنها فکر می کنند نمی توانند مطابق استاندارهای والدینشان رفتار کنند .
آنچه پدرها و مادرها باید بدانند :
انسانها همه دارای نقاط قوت و ضعف هستند ، انتظار نمی رود که آنچه پدرها و مادرها دارند فرزندان هم همان تواناییها را داشته باشند ، آنها افرادی متفاوت با ما هستند بنابراین نباید از آنها انتظار داشته باشیم در حد معیار ها و توقعات ما خود را نشان دهند
نصیحت کردن ، تهدید و دعوا ، خواهش و بیان آرزوها ، غرغر کردن و قدرت نمایی روشهای مناسبی برای بهبود عملکرد نوجوانان به شما نمی رود . اگر در مقابل نوجوانتان قصد پیروزی داشته باشید هیچ کمکی به او نخواهید کرد . اما اگر واقعا قصدتان کمک کردن به او در رسیدن به موفقیت است می بایست به روشهای ذیل او را تشویق کنید تا موجب تقویت اعتماد به نفس وی گردد :
- به او اعتماد کنید و بگذارید تواناییهایش را ثابت کند .
- پیشرفتهای او را هر چند ناچیز باشند ، بزرگ بشمارید و از او قدردانی کنید .
- بجای بحث درباره اشتباهات وی ، نقاط قوت او را به بحث گذاشته و به آنها توجه کنید .
- او را با دیگران مقایسه نکنید و او را همانطور که هست دوست بدارید و به او احترام بگذارید .
- علائق او را در نظر بگیرید و بدلیل سطحی یا دور از دسترس بودن آرزوهایش با وی مخالفت نکنید .
- در برابر او تظاهر به دانایی بیش از اندازه نکنید و قبول داشته باشید شما هم می توانید مثل دیگران اشتباه کنید .
- در پایان به یاد داشته باشید اساس یک رابطه خوب با نوجوان که به عزت نفس وی کمک می کند بر اساس برابری و احترام متقابل استوار است .