ü کسی که شهامت لازم برای پای بندی و مقید بودن به هدف خود را دارد و هر سختی ای را برای رسیدن به آن تحمل می کند و پشتکار لازم برای تحمل هر نوع ناملایمی را دارد . می تواند تمام افکار خود را عملی کند و در حقیقت تفاوت زیادی بین فکر و عمل او وجود ندارد ، به دست گرفتن رهبری یک گروه یا شرکت برای این شخص ، یکی از ساده ترین کارهای دنیاست .
ü اگر در ذهن خود ، گمان می کنید که شجاع نیستید ، برای خود وقتی در نظر بگیرید و این تعریف ضعیف کننده ، بازدارنده و محدودکننده را هر چه سریع تر از ذهن خود پاک کنید ، اولین کار لازم تلفیق است . مانند یک هنرپیشه نقشی را ایفا کنید که در تصورات خود دوست دارید باشید ، با شهامت و شجاعت زیاد .
ü شجاعت پایه ی هرم صفات انسانی است ، زیرا این صفت تکیه گاه صفت های دیگر است .
ü تعداد افرادی که جسارت و شهامت آن را داشته باشند که برای تغییر شرایط خود قدم بردارند ، کم است ، خیلی کم
ü یکی از اصلی ترین موانع صفت شجاعت ، غرور است ، غرور برای شجاعت یک چاقوی دو لبه است . گاهی اوقات غرور موجب می شود فرد تاب و تحمل شکست خود را نداشته باشد و به این ترتیب از هر نوع ریسک پرهیز می کنند . زمانی که غرور تبدیل به شخصیت می شود ، فرد برای حفظ و ارتقای شخصیت خود ، دست به ریسک های لازم جهت پیشرفت خود می زد و عاقلانه و در موارد نیاز مخاطره می کند . هر کجا که پیشرفتی چشمگیر را در شرکت یا سازمانی می بینیم ، می توانیم مطمئن باشیم که رهبر آن سازمان از شجاعت بسیار بهره مند است ، زیرا چنین پیشرفتی مستلزم گرفتن تصمیم های شجاعانه است . در بسیاری از موارد رهبران کارآمد هیچ نوع وجه مشترکی با همدیگر ندارند ، اما یک صفت هست که در همه ی آنها وجود دارد : آنها از خطر کردن نمی ترسند و همگی شجاعند . شجاعت یعنی بهتر انجام دادن کارها ، نه سرهم کردن و ماست مالی کردن آنها !
ü شجاعت به معنای احتیاط نکردن نیست . شجاعت یعنی انجام کاری که از آن می ترسیم . یعنی بیرون آمدن از فضای گنگ و رفتن به سوی قلمروهای جدید .
ü رهبران بزرگ می دانند که با مردم چه طور برخورد کنند ، چه طور صحبت کنند و چه طور با آنها تا کنند و قدرت این را دارند که افراد را با یکدیگر سازگار کنند تا با همدلی بیشتر با یکدیگر کار کنند . در عین حال اگر لازم باشد ، موضع قاطع خود را نیز ، با تمامی مخالفت ها ابراز می کنند . رهبری که شجاع باشد ، موجب می شود پیروانش نسبت به فرامین او متعهد و غیرتمند شوند و اشخاص را وامی داردند تا عمل درست را انجام دهند . ترس دست و پای هر رهبری را می بندد و او را دیر یا زود از رهبری خلع خواهد کرد .
ü از این که زندگی تان تمام شود ، نترسید . از این بترسید که زندگی را هیچ گاه آغاز نکرده باشید .
ü ترس مانع انجام کارهای بزرگ است و بزرگ ترین فایده ی شجاعت و شهامت این است که درهای پیشرفت و افق های جدید را به روی شما می گشاید . شجاعت آینده ی بهتری برای شما می سازد . ترس و تردید را از خود دور کنید و از موقعیت های نادر زندگی استفاده کنید و با شهامت به سمت آینده حرکت کنید . هر بار که در برابر ترس مقاومت کنید ، شهامت و اعتماد به نفس تان تقویت می شود .
ü برای تقویت شهامت خود باید کمی خطر کنید ، لازم نیست دست به کارهای محیرالعقول بزنید ، کارهایی که به شما اعتماد به نفس و شجاعت می بخشند ، ساده تر از این هستند که گمان می کنید .
ü در برابر جمع سخن بگویید ، با چیزهایی که شما را می ترساند مقابله کنید ، مثلاً از تاریکی می ترسید ، چند ساعتی را در یک اتاق تاریک بگذرانید ، از بلندی می ترسید ، به استخر بروید و هر بار یک گام به سمت قسمت عمیق نزدیک تر شوید و ...
ü ممکن است در زندگی خود تاکنون گامی بلند برنداشته باشید ، با مشورت همسر و چند فرد با تجربه کاری را که تاکنون دلتان می خواسته اما از درگیر شدن با آن هراس داشته اید را سبک و سنگین کنید و در صورت معقول بودن ، با تمام قوا دست بکار شوید .
ü انسان های با کفایت و لیاقت برای تلاش حد و مرزی نمی شناسند . هر قله ای را که فتح کنند ، اولین چیزی که به ذهن شان خطور می کند این است : قله ی بلندتر بعدی کجاست ؟
ü همه ی انسانهای بالیاقت ، پیوسته در جستجوی راه هایی هستند که رشد کنند و به شخصیت خود ادامه دهند .