این که بتوانید در جلسات بحث و پرسش و پاسخ ، شاگردان هر چه بیشتری را شرکت دهید اهمیت تام دارد . انتقال این حس به شاگردان که درس از آن آنهاست تاثیر مثبت و قابل توجهی در کنترل کلاس دارد . تلاش کنید وقتی شاگردان را برای پاسخ دادن به سوالات انتخاب می کنید توازنی برقرار باشد . به طور خصوصی با شاگردان فعال صحبت کنید و از تعهد و علاقه مندیشان تشکر کنید و توضیح دهید که لازم است به دیگران هم مجال تلاش بدهیم . تحقیقات زیادی انجام شده که نشان می دهد هسته کنترل موثر کلاس ، تکنیک خوب سوال کردن است . مطمئنا شما که از روش بحث کلاسی یا پرسش و پاسخ در کلاس تان استفاده کرده اید می دانید که ساکت نگه
داشتن بچه های زرنگ مشکل است و در عین حال شاگردان زیادی هم هستند که چندان در درس و بحث کلاس شرکت نمی کنند . این ها همان شاگردانی هستند که از درس منقطع می شوند و از تجربه یادگیری باز می مانند . حال باید پرسید که چرا چنین اتفاقی می افتد ؟ مطمئنا همه علت ها در سطح توانایی دانش آموزان در یادگیری خلاصه نمی شود . در بسیارری از موارد شاگردان با هوش تر هم صحبت کردن در کلاس درس را بسیار دشوار می بینند .
تجربه من در ( مشاهده شاگردان ) به همراه گفتگوهایی که با والدین و بچه ها داشته ام ، حاکی از آن است که این کار سه دلیل دارد : اولین دلیل به استنباط شاگرد از ارزش و اهمیت شرکت در گفتگوهای کلاسی بر می گردد .چرا باید شاگردی که به خوبی در درس پیش می رود و نمرات عالی در تکالیف نوشتنی اش می گیرد با داوطلب شدن برای پاسخ به سوالات در کلاس خود را در معرض خطر قرار دهد ؟بدیهی است که برای این دسته از شاگردان باید ارزش شرکت در بحث های کلاسی روشن شود . دوم ، بعضی شاگردان توانا به هنگام صحبت کردن در کلاس دچار بحران اعتماد به نفس می شوند . آنها از اشتباه کردن و مورد تمسخر همکلاسی ها قرار گرفتن می ترسند . این شاگردان از این حقیقت که معمولا در پاسخ هایشان خیلی هم موفقند ? غافل هستند . بسیاری از شاگردان از ترس اینکه همکلاسی هایشان آنها را علامه بنامند از شرکت در بحث های کلاسی تفره می روند . باید توجه داشت که همین استنباط شاگردان از موقعیت شان بر رفتار آنها تاثیر می گذارد و نهایتا مانع از مشارکت کلامی آنها در درس می شود . احساس آنها این است که فرهنگ کاری کلاس بر فرد متمرکز شده و این فرهنگ ، رقابتی و ترس آور است . همین موضوع باعث می شود که از مشارکت در درس کنار بکشند و امکان شلوغی و رفتارهای ناپسند از جانب آنها زیاد شود . سوم ، عدده کثیری احساس می کنند که آنچه در کلاس می گذرد به درد آنها نمی خورد ، پس چرا باید در درس دخیل باشند ؟ این مشکلی است که با روش سوال کردن از همه می توان آن را اصلاح کرد .
اگر قصدتان این باشد که همه شاگردانتان را کاملا درگیر درس کنید ، لازم است با ایجاد فضای خالی از ترس و مبتنی بر همیاری با این احساسات مقابله کنید . من همیشه به شاگردانم می گویم که آنها بند باز هستند و من تور نجات آنها و از آنها انتظار دارم که در کلاسم جرئت به خرج دهند . اگر هم بیفتند ، آنها را خواهم گرفت . پاسخ غلط آنها درکلاس نباید موجب مسخره کردنشان گردد یا باعث شود شاگردان و همکاران به آنها بی توجهی کنند . بلکه این پاسخ باید به عنوان گام مهمی در راه دستیابی به اهداف آن درس تلقی شود . چند راهبرد موثر در ایجاد فضای همکاری در کلاس گرد آوری کرده ام . این راهبرد ها تجویزی نیستند . از میان آنها آنچه را که موثر می بینید انتخاب کنید . امید است که این نظرات ، شما را به اندیشیدن در باره این موضوع بر انگیزد و بتوانید در آینده روش خاص خودتان را در زمینه تشویق نوجوانان به شرکت آزادانه در بحث کلاسی پیدا کنید .
احساس من این است که برای شاگردان فهمیدن ارزش مشارکت کلامی در یادگیری بسیار مهم است . مشارکت در فرآیند جذب اطلاعات از محرک های نوشتاری یا کلامی ، تحلیل و تلفیق مطالب ، شکل دهی فرضیه و سپس نظم بخشیدن به افکار در قالب زبانی روشن همگی در شاگردان حس مالکیت برآن مفهوم یا موضوع را ایجاد می کند و آنها را کاملا به روند یادگیری ملتزم می کند . اگر این فرآیند پیش نیاید ، شاگرد به آسانی از فرآیند یادگیری منفک خواهد شد و مفاهیم یا اطلاعات را کمتر به ذهن خواهد سپرد و در نتیجه حس مالکیت مطالب درس در وی ایجاد نخواهد شد . معلمین باید منطق و اهمیت مشارکت در دروس را در همان جلسات اولیه برای شاگردان تبیین کنند . البته باید فرآیند مذکور را به زبانی گفت که برای شاگردان قابل فهم باشد . من برای توضیح این فرآیند از نمودار شماره ? استفاده می کنم .
تا کنون در مورد روش همیاری و استفاده از آن در بحث کلاسی و جلسات پرسش و پاسخ صحبت کرده ایم . آنچه از نظر من ضرورت دارد نشان دادن این فرآیند به شاگردان در کلاس توسط الگویی عینی است . دریافته ام که با استفاده از مکعب های خانه سازی می توان با موفقیت مفهوم و ارزش یاد گیری مبتنی بر همیاری در جلسات کلاسی را به دانش آموزان انتقال داد :
در ابتدای سال برای شاگردانم توضیح می دهم که هر پاسخ غلط در کلاس به مثابه محرکی ( یک مکعب سازنده ) برای شاگرد دیگر عمل می کند تا وی بتواند سیر تفکر در مورد آن موضوع را کمی به پیش ببرد . بدین ترتیب ، برای هر پاسخ غلط شاءن و ارزشی قائل می شویم . همچنین ، همانطور که در نمودار شماره ? نشان داده ایم ، هر پاسخ نیمه صحیح نیز ما را به آن پاسخ مورد نظر نزدیک تر می کند و لذا این پاسخ هم به منزله یک مکعب برای شاگردان دیگر عمل می کند تا طرح ذهنی شان را تکمیل کنند و نهایتا به پاسخ صحیح برسیم . تاکید می کنم که این جریان باید به صورت همیاری و نه انفرادی باشد . پوستری روی دیوار کلاس نصب کرده ام که این دیدگاه را تقویت می کند که : ( اشتباه کردن عیبی ندارد ) . با این کار سعی می کنم نشان دهم که بدون شرکت همه اعضای کلاس ، یادگیری واقعی تنها از آن گروه کوچکی از شاگردان خواهد بود . نتیجه دیگری که احساس مالکیت درس در شاگردان خواهد داشت این است که بی انضباطی در کلاس کاهش چشم گیری پیدا خواهد کرد . به یاد دارم که روزی بازرس عالی رتبه ای پس از بازدید از کلاس من گفت : ( شاگردان تو اصلا فرصت بازیگوشی در کلاس را ندارند . آنها نمی دانند که سوال بعدی کی بر سرشان فرود می آید ) .
انتظار معجزه نداشته باشید . همه چیز یک شبه درست نمی شود .شاگردان برای درک این حقیقت نیاز به زمان دارند که وقتی شما صحبت از یادگیری از طریق همیاری می کنید واقعا به گفته هایتان معتقدید یا نه . لذا برای شرکت دادن همه شاگردان در کارهای شفاهی کلاس باید راهبردها و روش های دیگری را نیز پیش بینی کرد . در زیر چند ایده که من برای متقاعد کردن ، راضی کردن و نهایتا وادار کردن شاگردان به شرکت در درس ها استفاده می کنم آورده شده است :
اگر می دانید که درستان به طور عمده به صورت شفاهی خواهد بود ،سوالاتتان را برای عموم کلاس مطرح کنید و به همه بگویید که در طی درس انتظار دارید که هر شاگرد به سوالی پاسخ بگوید ، اما سوالات اولیه کمی آسان تر خواهند بود . با این کار شاگردان ضعیف تر یا کم علاقه تر احتمالا در بخش اول درس پاسخ سوالات را خواهند داد .
ایده ( هر نفر یک سوال ) را باز هم پیش تر ببرید و سعی کنید هر شاگرد را به تنها یک سوال در جلسه پرسش و پاسخ محدود کنید . بدین ترتیب هر شاگرد باید به دقت روی سوالی که باید پاسخ دهد فکر کند . لازم است به شاگردان تواناتر توصیه کنید تا مطرح شدن سوالات دشوارتر بردباری به خرج دهند و صبر کنند . قبل از شروع درس به شاگردان بگویید که از هر کدامشان یک سوال در مورد محتوای درس خواهید پرسید . این کار معمولا موجب این تاثیر مطلوب می شود که شاگردان در تمام مراحل درس به آن توجه کنند . به علاوه ? با این روش ابزاری عالی برای آزمودن درک مطلب آنها به دست خواهد آمد .
از شاگردان بخواهید اگر هنوز به سوالی پاسخ نداده اند دست شان را بالا بگیرند . با این کار شاگردانی را که قبلا به سوال پاسخ داده اند از دور خارج کنید همه شاگردان را در این کار شرکت دهید .
از روش سوال کردن تصادفی استفاده کنید . از دو بسته کارت که سوالات روی آنها نوشته شده استفاده کنید و برای هر شاگرد یک کارت بیرون بیاورید و از او بخواهید که به آن پاسخ دهد . این کار برای شاگردان لذت بخش است و در عین حال کمی هم در کلاس هیجان ایجاد می کند و آنها را نیز در حال آماده باش نگه می دارد . در گروههایی که افراد آن در سطوح متفاوتی قرار دارند و شاگردان ضعیف تر از شرکت در بحث ها در برابر همکلاسی های فعال تر خود اکراه دارند ، باید روشی اتخاذ شود که آنها نیز به طریقی در بحث شرکت کنند و وجودشان حائز اهمیت تلقی شود . بعضی مطالب درسی را صرفا برای آنها آماده کنید و پیشاپیش اطمینان حاصل کنید که در سطوح ساده تری هستند ، به این امید که این گروه از شاگردان پاسخ درست بدهند ( و یا حداقل پاسخی که زمینه بحث بیشتر را فراهم کند ) . در این حالت می توان آنها را تشویق کرد ، به ویژه وقتی که پاسخ آنها به پیشبرد بحث کمک کرده باشد . در نتیجه ، دیگران خواهند دید که شاگردان ضعیف تر با موفقیت در بحث شرکت کرده اند و خودشان نیز یقینا احساس بهتری نسبت به خود خواهند داشت .
بسیار اهمیت دارد که از شرکت این گروه از شاگردان در بحث های کلاسی قدر دانی شود ، به ویژه آنهایی که معمولا نمی توان به آسانی به کارشان گرفت یا کسانی که شرکت کردن در بحث های کلاسی را دشوار می بینند و به هر جهت ، بعضی شاگردان برای صحبت کردن در کلاس جرئت زیادی لازم دارند . یک جمله ستایش آمیز ، یک تلفن به خانه شاگرد ، دادن یک نمره خوب ، یا یک کارت تشویق برای فعالیت های مثبت آنان در کلاس و مدرسه ، از جمله شیوه هایی است که می توان به وسیله آنها از مشارکت بچه ها قدردانی کرد . اهمیت مشارکت را با فرد فرد شاگردان در میان بگذارید و در این زمینه برای هر کدام تکالیفی تعیین کنید . حتی در صورت امکان از فرصتی استفاده کنید و موضوع مشارکت را با معلمین مدرسه نیز مطرح کنید . بگذارید شاگردان دریابند که آنچه را از آنها می خواهید تا در کلاس انجام شود باید به کل برنامه درسی شان تسری پیدا کند . به عبارت دیگر ، آنچه را می توانند در کلاس شما اجرا کنند در دیگر کلاسها هم انجام دهند .
حتی بسیاری از معلمین با تجربه اذعان دارند که به هنگام آغاز تدریس در کلاس جدید و به هنگام ایستادن در برابر شاگردان تا حدی دچار اضطراب می شوند . در خلال صحبت هایشان می توان دریافت که در بسیاری از موارد در اولین جلسات درس همواره نوعی دستپاچگی و شتاب زدگی وجود دارد . در استفاده از روش پرسش و پاسخ هم در ابتدای کار به دلیل جدید بودن موقعیت و فقدان شناخت کافی از شاگردان ، این هیجان زدگی و شتاب زدگی دیده می شود . سیل سوالات به سرعت به سمت شاگردان سرازیر می شود بی آن که آنان فرصت یابند تا در باره پاسخ ها بیندیشند . این رفتار را ضرب در ده کنید تا دریابید احساس معلمین بی تجربه در کلاس های جدید چگونه خواهد بود . همین فقدان اعتماد به نفس و اضطراب معلم نقش عمده ای در افزایش سوئ رفتار و بی نظمی در کلاس دارد . ای کاش می شد به داشتن اعتماد به نفس تظاهر کنیم و به جای آن که دیوانه وار و به سرعت درس را به پایان برسانیم ، کار را آرام تر به پیش ببریم .
علاقه من به سوال کردن به مثابه ابزاری برای کنترل شاگردان سبب شده است که بیشتر به بررسی مفهوم ( وقت انتظار ) بپردازم و طی یک دوره بیست ساله در موقعیت های مختلف از کلاس های ابتدایی تا سطوح دانشگاهی مفهوم ( وقت انتظار ) را بیازمایم . اما ( وقت انتظار ) چیست ؟ و چرا اهمیت دارد ؟ از تحقیق های مختلف بر می آید که نوعا اکثر معلمین تنها یک ثانیه یا کمتر ، بعد از طرح هر سوال مکث می کنند و نیز پس از پاسخ شاگرد ، در کمتر از یک ثانیه سوال شفاهی بعدی را مطرح می کنند . بنا بر نظر زیمفر و هووی وقتی معلم سه ثانیه یا بیشتر مکث می کند تاثیراتی حاصل می شود از جمله :
ــ زمان پاسخ دانش آموزان بین ??? تا ??? درصد طولانی تر می شود .
ــ دانش آموزان آمادگی بیشتری برای مستدل کردن پاسخ هایشان پیدامی کنند .
ــ دانش آموزان به سوالات بیشتری پاسخ می دهند .
ــ دانش آموزان بیشتری با شاگردان دیگر در مورد کارهایشان صحبت می کنند .
ــ پاسخ های غلط شاگردان کمتر می شود .
ــ تعداد دانش آموزان داوطلب پاسخ گویی بیشتر می شود .
ــ معلم نیاز کمتری به انجام اقدامات انضباطی پیدا می کند .
کار آمدی این شیوه در ایجاد انضباط در شاگردان نیز روشن است چرا که کمتر احتمال دارد که آنان از کلاس منقطع شوند و مشکلات رفتاری ایجاد کنند اگر :
ــ در این جلسات پرسش و پاسخ به سوالات بیشتری جواب دهند .
ــ برای پاسخ هایشان طرحی منطقی پیدا کنند .
ــ سوالات بیشتری بپرسند .
ــ با همکلاسی هایشان در باره آن کار بیشتر صحبت کنند .
ــ و در درس مشارکت بیشتری داشته باشند .
بدین ترتیب در می یابید توجه به زمان انتظار برای معلمین چه نتایج بزرگی خواهد داشت . اساسا ، اگر این قدر در خود اعتماد به نفس ایجاد کنید که پیش از پرداختن به سوال بعدی ، دو سه ثانیه ای صبر کنید ، ثمره اش برای شما داشتن شاگردانی خواهد بود که بیشتر به درس می پردازند .
امیدوارم که راهبرهای مذکور اهمیت شرکت دادن کامل شاگردان در درس را روشن کرده باشد . آنچه از این تحقیق به روشنی بر می آید این است که درگیر شدن کامل شاگرد با درس موجب کاهش چشمگیر بی انظباطی می شود و یکی از موثرترین شیوه های کنترلی است که معلم می تواند در اختیار داشته باشد