باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا در حالی خود را برای ورود به کاخ سفید (20 ژانویه) آماده میکند که از یک سو تیم کاری خود را چینش کرده و از سوی دیگر تلاش دارد تا چارچوبهای کاری خود را تدوین نماید. در این زمینه وی با گزینش افرادی که زمانی در کابینه بیل کلینتون دموکرات فعالیت داشتند (1992 الی 2000) و نیز افرادی که نزدیکی و دوستی گستردهای با لابی صهیونیست دارند
کابینهای فراگیر را تشکیل داده که از تمام طیفها و نگرش ها در آن قرار دارند. در همین حال وی آرام آرام تحرکات خود را برای حضور در عرصه بینالمللی آغاز کرده است. در این عرصه دو نکته قابل توجه است که نشانگر چگونگی محورهای سیاستهای آینده وی میباشد. اوباما پس از مدتها سکوت بار دیگر به ارزیابی و بیان دیدگاههای خود در قبال ایران پرداخت هرچند که او سخنی چندان مطرح نکرد اما همچون گذشته اصل سیاست چماق و هویج را مطرح کرد تا نشان دهد که وی نیز مانند بوش پذیرنده واقعیات جامعه جهانی نیست و همچنان به سیاستهای اشتیاق آمریکا در قبال ایران ادامه میدهد. محور دیگر تحرکات دیپلماتیک اوباما را میتوان در سفر جوزف بایدن معاون اول وی به پاکستان و افغاستان ارزیابی کرد. بایدن در حالی به این کشورها سفر کرد که اوباما در تبلیغات انتخابات خود همواره این کشورها را کانون توجه سیاستهایشان عنوان کرده بود. وی تاکید داشت که اولویت سیاست خارجی وی پایان دادن به بحران امنیتی در افغانستان، مقابله با پاکستان به عنوان تهدید امنیتی آینده آمریکا خواهد بود.
در همین چارچوب حتی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا نیز تهدید امنیتی این کشورها تا سال 2013 برای ایالات متحده را مطرح کرده و خواستار مقابله با آن شده بودند. براین اساس میتوان گفت «بایدن» به افغانستان و پاکستان را به نحوی برنامه ریزی برای آینده منطقه و حتی اعلام هشدار به این کشورها مبنی بر پیامدهای عدم همکاری با آمریکا در رسیدن به اهدافش دانست. براساس طرحهای اوباما، آمریکا در آینده نزدیک 20 هزار نیروی جدید به افغانستان اعزام میکند در حالی که در کنار آن تحرکات نظامی در پاکستان نیز خواهد داشت. لذا سفر «بایدن»، نشان داد که اوباما اولویت اصلی سیاست خارجی خود را بر افغانستان معطوف ساخته در حالی که بسیاری از ناظران سیاسی افغانستان را باتلاق اوباما میدانند چنانکه بوش در عراق گرفتار شد و سرانجام با ناکامی این کشور را ترک کرد. آنها تاکید دارند که سیاست اوباما بر ادامه نظامی گری تجربهای شکست خورده است که صرفا تکرار کننده سرنوشت شوروی سابق در افغانستان خواهد بود و دستاوردی برای آمریکا به همراه نخواهد داشت.