منطقه ای که امروزه با منابع فراوان نفت و گازش تحت عنوان خاورمیانه می شناسیم و در عین حال قدیمی ترین تمدنهای مشرق زمین،ایران و بین النهرین نیز در آن قرار دارند ، کهن ترین نمونه ها از کاربردهای نفت و گاز در روزگار باستان را به نمایش می گذارند و با وجود این شواهد و مستندات دیگر نمی توان تاریخ نفت در این منطقه را محدود به دوران معاصر و یکصد ساله اخیر نمود...
هر چند ظاهرا آشنایی جهانیان با نفت و گاز و مشتقات نفتی با آغاز قرون جدید و حفاری های صنعتی یکصد ساله اخیر صورت پذیرفته اما شواهد فراوان باستانی در اختیار داریم که خصوصا در منطقه ایران و بین النهرین (عراق کنونی ) مردمان با نفت و گاز و مشتقات نفتی آشنایی داشته اند و معماری باغ های معلق بابل که بعنوان یکی از عجایب هفتگانه دنیای قدیم محسوب می شده اند ، یکی از جلوه های این آشنایی و کاربرد های مشتقات نفتی در معماری روزگار باستان محسوب می شوند.
بین النهرین و بابل
بین النهرین و بابل بعنوان یکی از مهمترین شهرهای آن در روزگار باستان ، در میان دو رود دجله و فرات در سرزمین عراق فعلی واقع بود .این منطقه در ابعاد مختلف تمدنی ، فرهنگی و سیاسی و ساختار معماری و ساختمان سازی اش ویژگی های منحصر بفردخود را داشت .از این میان باید به بابل اشاره کنیم که در عهد عتیق نیز از آن با همین نام یاد شده است .این شهر به استناد کشفیات باستان شناسی ، نخستین شهر جهانی تاریخ بشریت محسوب می شود و قبل از هر چیز به خاطر ویژگی های خاص معماری خود مورد توجه است هرودت که یک قرن و نیم پس از روزگار رونق بابل از آن دیدن کرده در توصیف آن می نویسد :
... بر جلگه پهناوری قرار دارد و بر گرد آن بارویی به طول تقریبی نود کیلومتر کشیده شده .نهر فرات که نخلستانهایی دو کرانه آن را پوشانیده بود از میان شهر می گذشت .مسافری که به این شهر نزدیک می شد چنان می دید که بر بالای کوهی از ساختمان برج بزرگ مدرج –زیگورات – هفت طبقه ای قرار دارد که نوک آن دویست متر از سطح زمین بلندتر است .(1)در بابل سه اثر معماری بیش از همه برجسته بوده اند : برج بابل/حصار بابل و مهمتر ازاین دو ، باغهای معلق بابل
دلایل ساخت باغ های معلق بابل
منابع به ما می گویند زمانی که باغهای معلق به وجود آمد ، بابلی ها تاریخی به قدمت تقریبا"سه هزار سال را پشت سر گذاشته بودند . (2) بابل ، نخست مسکن سومریها بود(قومی که حدود سه هزار سال پیش از میلاد در بین النهرین می زیستند)، سپس توسط مهاجران اکدی، که حدود دو هزار و ششصد سال قبل از میلاد به بابل آمدند ، اشغال و تسخیر شد و پانصد سال پس از آن توسط اقوامی که از شمال بین النهرین به آنجا آمدند ،تحت سلطه قرار گرفت و مأوا و مسکن آنها شد.پس از یک دورانِ کوتاه شکوفایی تحت سلطنت شاه حمورابی (1728 تا 1686 پیش از میلاد)، هیتی ها و سپس کاسی ها بر بابل تسلط یافتند و سر انجام به تصرف آشوریها در آمد.در سال 626 پیش از میلاد ، نبوپولاسار ، یکی از شاهزادگان اقوام کلدانی که در جنوب بابل زندگی میکردند ، بابل را از زیر حکم آشوریان بیرون آورد و در آن سلسله مستقلی را تاسیس کرد
نبوپولاسار در رونق بابل بسیار کوشید .او با اتحاد با هوخشتر پادشاه ماد توانست نینوا را محاصره و فتح نماید و پس از آن نیز این اتحاد قطع نشد بلکه با ازدواج سیاسی دختر پادشاه ماد با ولیعهد بابل این اتحاد محکم تر گردید.(4) هنگامی که در سال 605 پیش از میلاد نبو پولاسار در گذشت ، ولیعهد او « بختنصر » که داماد پادشاه ماد نیز بود بر تخت نشست.او کشور خود را با جنگ های بی شمار ، تبدیل به قدرت جهانی زمانِ خود کرد و همزمان پایتخت کشورش «بابل » را تبدیل به بزرگترین ، جدید ترین و پرشکوهترین شهر جهان در آن روزگار کرد.بختنصر علاوه بر کشورگشایی بابل را بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت جهان قدیم ساخت و معماری شهر را که پدرشپی ریزی کرده بود تکمیل نمود.
باغهای معلق بابل نیز که بعنوان سومین ویژگی خاص و معرفه ی بابل از آن یاد کردیم و یونانیان آنرا دومین اثر از عجایب هفتگانه دنیای قدیم می دانستند ، در دوران حکمرانی همین پادشاه به وجود آمد.این بنا احتمالاً هدیه ای از طرف بختنصر به همسر ایرانی اش امی تیس دختر سابق الذکر پادشاه ماد بود .
بنا بر گزارشهای تاریخی موجود ، بخت النصر دستور داد باغهای معلق را بسازند تا غیبتهای طولانی خود را نزد ملکه جبران کند ، و همچنین برای همسرش در جلگه ی یکنواخت فرات ، خاطره ی کوچکی از کوهستانهای پوشیده از جنگل وطنش ایران را فراهم آورد .(5) باغ های معلق بابل تا زمان اسکندر نیز هنوز وجود داشته، اما پس از آن دیگر نشانی از باغ ها نبود. طغیان فرات در روزگار باستان بابل و باغ های آن را برای مدتهای طولانی زیر رسوبات آبرفتی قرار داد و اطلاعات پیرامون بابل و باغ های معلق آن تا قرن ها تنها محدود به گزارشات یونانیان و روایات افسانه ای محلی بود تا اینکه حفاری های باستانشناسی در عراق آغاز شد.
کاوش های باستانشناسی در بابل
با آغاز فعالیت های باستان شناسی بود که تلاش هایی برای کشف این شهر و باغ هایش به عمل آمد .در سال 1898 میلادی (1277خورشیدی)باستانشناس آلمانی «روبرت کلدوی »، در حدود 90 کیلومتری جنوب بغداد در عراق امروزی در سواحل رود فرات جستجو در پی ویرانه ها و بقایای شهر غرق شده ی بابل را آغاز کرد.
این باستانشناس 18 سال از عمر خود را در اجرای این مأموریت سپری کرد و در کار خود موفق شد.
او نخست برج بابل را یافت ، معبدی بزرگ و مطبّق و در عین حال درون پُر که به افتخار خدای کشور بابل ، «مردوک »برپا شده بود .کلدوی ، همچنین دیوار شهر بابل را که عظمتش تعجب جهانیان زمان خود را برانگیخته بود ، پیدا کرد. دیوار بقدری عریض بود ، که دو ارابه ی اسبی می توانستند روی آن براحتی در کنار هم حرکت کنند.
اما باغهای معلق معروف کجا بود؟ این پژوهشگر آلمانی پس از اینکه سالهای طولانی سخت کوشانه و با ناکامی به دنبال این اثر ساختمانی جستجو کرده بود ، یک روز در گوشه ی شمال شرقی مجتمع بی حد و مرز کاخهای سلطنتی ، در عمق یک متری از سطح خاک و خرابه ، به ساختمانی برخورد که مشابه آن را تا به حال هرگز ندیده بود ؛ این پی از دوازده اتاق باریک و دراز که اندازه یکدیگر بودند تشکیل می شد ، که از سنگِ تراش داده درست شده بود.این دوازده اتاق در دو سوی یک راهروی میانی ردیف شده بودند ؛ سقف این اتاقها از آجر (خشت پخته)بنا شده و چنان محکم و قطور بود که ظاهراً منظور از ساخت آن تحمل بارهای سنگین بوده است. دیوارها و ستونها تا 7 متر قطر داشتند.چیز دیگری که کلدوی در این خرابه ها کشف کرد یک حلقه چاه بود. این چاه از یک دهانه ی حلقویِ مرکزی و دو دهانه ی گوشه دار کوچکتر تشکیل شده بود.چرخ چاهی که به این چاه تعلق داشته و احتمالاً از چوب و طناب های کلفت تشکیل می شده ، باقی نمانده بود . کلدوی مدتی طولانی اندیشید که این زیر زمین طاقْ گنبدی ، زمانی چه چیزی را می توانسته تشکیل بدهد . آنگاه او پاسخ را یافت!
او در بسیاری از نوشته های یونانیان و رومیان ، و همچنین بر روی کتیبه های سنگی خط میخی زمان بابلیها ، سرنخهایی به دست آورد که در بابل فقط در دو نقطه سنگِ تراش داده به کار رفته بوده است: در دیوار شمالی قصر یا کاخ و سرای سلطنتی بابل ، و در باغهای معلق!سنگهای تراش داده شده ی قصر را کلدوی قبلاً یافته بود بنابراین زیر زمین طاقْ گنبدی می بایست متعلق به باغهای معلق مشهور می بود.(6)
کلدوی از ادبیات جامع موجود درباره ی بابل قدیم ، فقط می توانست یک تصویر درباره ی شکل ظاهری باغهای معلق مجسم کند. احتمالاً روی زیرزمین طاق گنبدی یک ساختمانِ مرکزیِ تراس گونه با تراسهای مطبّق قرار داشته است. هر تراس حدود 5 متر بالاتر از تراس زیری خود واقع بوده و با سطوح سنگی به طول 45/5 متر و عرض 35/1 متر فرش شده بوده است. بر روی هر یک از سطوح سنگی ، یک لایه حصیر آغشته به قیر، کشیده شده و روی آن با دو لایه آجر کوره ، فرش و درزهای میان آجرها با گچ گرفته شده بوده است. دوباره بر روی این طبقه ی آجری ، یک لایه سرب ریخته شده بوده که از نشت رطوبت به طبقات زیرین جلوگیری کند. در نهایت بر روی لایه ی سربی ، یک لایه خاک به ارتفاع 3 متر قرار داشته که باغ اصلی را ــ که در آن حتی درختان بلند هم میتوانستند برویند ــ تشکیل میداده است.
استفاده از قیر در ایزولاسیون باغ های بابل
همانگونه که در گزارش کلدوی به استفاده از حصیر قیر اندود بر ستونهای سنگی باغ ها اشاره شده ،اگر دقت کنیم خواهیم دید که قیر، بهترین عایق و آب بندی است که میتوانسته برای عایق سازی چنین بنایی مورد استفاده قرار گیرد. اگر تصور نماییم که فضای سبز باغهای معلق بابل بر روی خاکی ایجاد شده بود که در حوضچه های عریض سنگی قرار داشتند آنگاه بناچار باید به دنبال عایقی باشیم که بتواند کف این گلخانه مرتفع را بپوشاند تا از نشت آب به زیر آن جلوگیری نماید.
منابع یونانی به ما می گویند که باغهای معلق بابل مربع شکل بوده و دارای گنبدهای قوسی شکلی بوده که بر روی کف شطرنجی مکعبی شکلی قرار داشته است. ایوانی که دور بام ایجاد شده بوده توسط پلکان با پایین مرتبط میشده است. باغهای معلق از گیاهانی که بالاتر از سطح زمین کاشته شده بودند ایجاد شده و ریشه گیاهان و درختان به جای کاشته شدن در زمین، در کف ایوانها جاسازی شده بودند. تمام این مجموعه بر روی ستونهایی قرار داشت و آب از طریق وسایل بالا برنده در کانالهای شیب دار ریخته و در کل باغ جریان می یافت. آبیاری گیاهان و رطوبت موجود در فضا از همین آب بود.در واقع این بنا با چمن همیشه سبز و درختان محکمش، کاری هنری و تجملی شاهانه بود. کاری که در عین حال نخستین کاربردهای قیر طبیعی بعنوان یک مشتق نفتی را در منطقه نشان میدهد.
با توجه به معماری و ساختاری که برای باغ های معلق بابل متصوریم و خصوصا مسئله لزوم آب بندی و نشت گیری کف سنگی باغ ها و با توجه به سابقه استفاده از قیر در بابل می توانیم احتمال استفاده از قیر در معماری باغ ها را آنگونه که کلدوی ترسیم کرده است قابل تصور بدانیم .
موارد دیگر استفاده از قیر در بابل
درخصوص کاربردهای قیر در بابل شواهد دیگری نیز در دست است.در این شهر باستانی راهی وجود داشته که معابد را به یکدیگر ارتباط میداده و راه مقدس نامیده می شد.راه مقدس با قیر اندود پوشیده و بر روی آن پاره های سنگ آهکی و آجر قرمز رنگی فرش کرده بودند تا پادشاهان بتوانند بی آنکه پایشان آلوده شود از این راهها بگذرند.(7)این گزارش را در تاریخ تمدن ویل دورانت می خوانیم و در جای دیگری از همان کتاب به محلی اشاره می شود در پانصد متری شمال برج بابل که در آن محل قصر بابل و در کنار آن باغ های معلق قرار داشته اند
از کاربردهای نفت و مشتقات طبیعی آن همچون قیر در ایران و بین النهرین می توان نمونه های فراوانی را تشخیص داد که برخی دارای مستندات و آثار بجای مانده و برخی دیگر با قید احتمال قابل اشاره میباشند و احتمال استفاده از قیر در معماری باغ های معلق بابل یکی از این موارد است .
منطقه ای که امروزه با منابع فراوان نفت و گازش تحت عنوان خاورمیانه می شناسیم و در عین حال قدیمی ترین تمدنهای مشرق زمین،ایران و بین النهرین نیز در آن قرار دارند ، کهن ترین نمونه ها از کاربردهای نفت و گاز در روزگار باستان را به نمایش می گذارند و با وجود این شواهد و مستندات دیگر نمی توان تاریخ نفت در این منطقه را محدود به دوران معاصر و یکصد ساله اخیر نمود. شواهدی که در ایران نیز بسیار زیاد و متعدد می باشند.