حج، کوچ فکرى و روحى
عبادت، براى رساندن انسان به ارزشهاى برتر معنوى و گسستن از وابستگىهاى مادّى است. روح، کششى به سوى بالا و افقهاى متعالى دارد و عبادت، زمینهساز این ارتقاى روحى است و سبکبالى روح، در سایه پرستش فراهم مىآید. نمازهاى روزانه، مثل شستشوى پنج نوبت در آب که بدن را پاک مىکند، پاکساز روح از آلایشهاى گناهان است. حج نیز با آنکه در سراسر
عمر یک بار واجب است، همین نقش را ایفا مىکند و ویژگىها و کیفیتى که در این عبادت نهفته، آن را امتیاز مىبخشد و رنجهاى سفر و تنگناهاى انجام اعمال، پالاینده روح و بیدارگر فکر است. «عامل کیفى» حج، جبرانِ «عامل کمّى» را بر عهده دارد و حج را به مثابه حضور در یک میدان نبرد مىسازد. از این رو اثربخشتر و کارسازتر است.
در این فریضه، هم حرکت جسمى است هم فکرى، هم تلاش بدنى است هم تکاپوى روحى، و جان آدمى با این دوبال در آسمان فضیلت و معنویت به طیران مىآید. در سایه حرکت فکرى است که انسان به فلسفه آفرینش و رمز عبودیت و بندگى خویش نزدیکتر مىشود و به منافع برتر از سود مادّى مىاندیشد و «راه آخرت» را مىپیماید و از دوراهىِ تقوا و عصیان، راه تقوا و طاعت را برمىگزیند. این کوچ معنوى براى یک مسلمان بسیار سودمند است. در کنار آن تحرّک جسمى هم وجود دارد و ناگفته پیداست که هر حرکت جسمى، مسبوق به حرکت فکرى و رسیدن به مرحله عزم و اقدام است. مجموعه این برنامهها «ملکه عبودیت» را براى انسان فراهم و روح بندگى را تقویت مىکند.
بازگشت آثار و نتایج حج، به خودِ حاجى است و ثمراتش در زندگى خود او متجلّى مىشود. قرآن هم فرموده است که از قربانى شما، گوشت و خونى به خدا نمىرسد، بلکه تقواى شما به خدا مىرسد(1) و این اشاره به بهرهورى خود انسان از عبادات خویش است و آنکه سود مىبرد، خود اوست نه خدا. باز هم قرآن، ثمره حضور در عرصه مهم و گسترده حج را مشاهده منافع خویش معرفى مىکند ... یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ * لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ ... .(2)
هدف از طواف، عمیقتر و وسیعتر از آن است که یاد شد. هدف، الزام کامل و انضباط دقیق و هماهنگى با اراده تشریع خداوند است که در همه زندگى لازم است و «طواف»، ترجمانى از آن تعهّد است.
این که اسرار و فواید حج چیست، نیاز به توضیح و تبیین دارد. از احرام گرفته تا طواف و نماز و قربانى و وقوف و ... همه حکمتها و اسرارى دارد که باید آنها را شناخت و شناساند. مؤمنان راستین باور آگاهانه دارند که خداوند، سرچشمه خیر و نیکى است و از رهگذر تشریع اینگونه عبادتها هم قصدى جز خیر رساندن به بندگان ندارد. پس باید خیرهاى نهفته در این شعائر و عبادات را فهمید. توجّه به این حکمتها و فلسفهها ریشه در دین ما دارد. امام صادق علیهالسلام در «توحید مفضّل» به تبیین اینگونه معارف پرداخته است، کتاب «عللالشرایع» مرحوم صدوق، بر اساس همین هدف تدوین شده است. علماى بسیارى هم به نگارش کتابهایى در فلسفه عبادات پرداختهاند.
شناخت این حکمتها، ایمان را راسختر و معرفت را ریشهدارتر مىسازد.
حکمت احرام
نخستین گام حج یا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از میقاتى معیّن؟
اینکه کیفیت انجام حج، مقیّد به قیود و آدابى است، درسى تربیتى در مسیر عبادت، خضوع و تسلیم در آستان خداوند است. حتى اگر راز آن را ندانیم، خود این فرمان و لزوم اطاعت آن، سازندگى دارد و گردن نهادن به حکم خداى حکیم، نشانه پذیرش و ایمان عمیق است. در قرآن نیز تن دادن به داورى خدا و چون و چرا کردن در آنچه فرمان اوست، دلیل ایمان راستین است.(3)
به هرحال، حکمت احرام آن است که وقتى زائر به میقات مىرسد، در ذهن خویش صورت اقدام براى ورود به حرم الهى و مراعات محرّمات و حرمت نهادن به اوامر خدا را ترسیم کند و همه اعمال را با همین نیت و ذهنیت انجام دهد. براى اینکه احساس در جان زائر اثر عمیق بگذارد، خواسته شده که وضع ظاهرى خویش را که نمودار شؤون دنیوى و حالت اهل دنیاست تغییر دهد و لباس آخرت بپوشد و شبیه آنان گردد که با مرگ، به آخرت قدم مىگذارند و از جامههاى دنیوى عریان مىشوند. این حالت، خشوع او در پیشگاه خدا و قطع وابستگى به جلوههاى دنیوى را در پى دارد. بر زبان آوردن ذکر «لبّیک»، بیانگر آمادگى روحى براى پذیرش هر ندا و فرمانى است که تکلیفى شرعى را در بر دارد، چه امر باشد چه نهى.
فریضههایى چون روزه، نماز، خمس، زکات و جهاد، با همه مفاهیمش، به نحوى در دل حج نهفته است و احرام، آغاز پایبندى به انجام فرمان نسبت به «امساک»هایى است که در طول حج خواهد داشت. مشقّتهاى حج و نماز طواف و قربانى و... همان رهاوردها را دارد که عبادات یادشده داراست.
احرام، محرِم را با دیگران همسان مىسازد و امتیازات و مرزهاى تشخّص و نمودهاى برترى را از میان برمىدارد و همگان را یکسان در پیشگاه خدا به تکرار شعار واحد مىکشاند: «لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْک...»
حج و درس تواضع
نقش حج، تربیت بر اساس تواضع و خاکسارى و لغو امتیازات اجتماعى است. خدا خواسته از نظر امکانات مادّى ظاهرى، همه در پایینترین سطح باشند تا تنظیم امور جامعه، آسانتر شود. این آموزه، از خلال تجرّد از لباسهاى دوخته و علائم تشخّصآفرین به دست مىآید تا از این رهگذر به امتیاز معنوى «تقوا» نائل آیند و شکل و ظواهر را معیار برترى ندانند.
حج به راحتى این اثر روحى را در انسان پدید مىآورد و او را به «مکارم اخلاق» که هدف بعثت پیامبر اسلام است نزدیکتر مىسازد.
رمز و راز حج
سالها و قرنهاست که اندیشهها، زبانها و قلمهاى بسیارى، به تلاش براى شناختِ «اسرار حج» و فلسفه احکام و عبادات، پرداخته و از این رهگذر، تألیفات ارزشمند و گرانقدرى پدید آمده و فرهنگِ مکتوب دینى را غنى ساخته است.
کتاب «فلسفة الحج فىالاسلام» که به قلم «شیخ حسن طراد» از محققان خوشذوق و علماى شیعى در لبنان است، یکى از این آثار است. این اثر در سال 1418 ق . در 236 صفحه، از سوى انتشارات «دارالزهرا» در بیروت منتشر شده است.
خوشحالیم که ضمن معرفى این کتاب به خوانندگان گرامىِ «میقات حج»، فشردهاى از مباحث آن و دیدگاههاى نویسنده را تقدیم کنیم.
اسرار حج
عبادت، فلسفه آفرینش انسان است و اگر با شرایط و آدابش انجام شود، رابطه ایمانى و عبودیت انسان با خدا را تحکیم مىبخشد. نتیجه مثبت عبادت همان «تقوا» است که روح و قلب عبادت است و عبادت بىتقوا، پیکرى بىجان است.
همه عبادتها از جمله حج، از همین رمز و راز برخوردارند و با تأمین روحیه تعبد و تسلیم، سیر انسان را هماهنگ با مجموعه هستى در مسیر هدف خلقت و کمال وجود، تنظیم مىکنند.
براى روشن شدن این هدف و بهره نهفته در حج، باید در برابر یکایک برنامه حج درنگ و تأمّل داشت.
اخلاص
پیش از پرداختن به رموز و اسرار و فواید هر یک از اعمال این عبادت مقدّس، باید از مهمترین رکن آن یاد کرد که درستىِ عمل و پذیرش این عبادت و رسیدن به هدف، به آن بسته است، یعنى «اخلاص» که در همه عبادتها شرط نخستین است.
طواف، علاوه بر چرخش اختیارى بر گرد کعبه، هماهنگى با چرخش تکوینى همه موجودات بر گرد محور و مرکزى است که خداوند قرار داده است و از سه جزء اتم (پروتون، الکترون و نوترون) پروتون محور است و آن دو جزء دیگر بر گرد آن مىچرخند. انسان نیز جزئى از این هستى است و جسم او از اجزاى مادّى ترکیب شده که حرکتى طوافگونه بر گرد مرکز خویش دارند.
آن چه زمینهساز فراهم آوردن این عنصر اساسى است، اهمیت دادن به نقش آن در درستى عبادت و برخوردارى انسان از ثواب است. باید کمى به خود نگریست و انگیزههاى درونى را ارزیابى کرد و آن را از هر انگیزه غیرالهى پیراسته ساخت و همانگونه که آلودگى جامه، مانع صحّت نماز است، باید آلودگى نیّت را هم مانع صحّت و پذیرش نماز و هر عبادت دیگر دانست و با نیّت پاک، به عبادت پرداخت و به رضاى الهى رسید. هم آیات قرآن به این اخلاص در عبادت فرمان داده است، هم توصیه اکید رسول خدا صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهمالسلام است. بالاترین انگیزه عبادت هم «حبّ الهى» است که به فرموده حضرت على علیهالسلام عبادت آزادگان است و برتر از عبادتى است که به قصد رسیدن به بهشت و ثواب یا به انگیزه گریز از عذاب دوزخ انجام مىشود. براى رسیدن به اخلاص نیز، از جمله باید با راهها و روشهایى آشنا شد که ابلیس از آنها وارد مىشود و بهره مىگیرد و عبادت را تباه مىسازد، مثل ایجاد تردید در اصل خداى متعال، یا ارزش و جایگاه دین و نقش آن در مدیریت جامعه، یا جاودانگى تعالیم اسلام و قدرتداشتن بر پاسخگویى به نیازهاى روز. اگر از این راهها نتوانست، حسنات او را از راه دیگرى مىسوزاند و خاکستر مىسازد، راه آلودهساختن به گناهان، یا آمیختن نیت به ریا و خودنمایى.
پاکى مال
گام دیگر پس از پاکسازى درون از ریا و عوامل عملسوز، پاکسازى مال از حقوق شرعى است و بدون آن نماز و عبادات و حج انسان تباه مىشود. حاجى که بخواهد با مال و ثروتى که حقوق دیگران به آن تعلّق گرفته، هزینه سفر حج و تهیه جامه احرام و قربانى و ... را بپردازد، نماز و طواف و حجّش باطل مىشود و از قربانى حرام بهرهاى نمىبرد و از مسیر طاعت و بندگى که جوهره حج و عبادات دیگر است، دور مىشود.
اهتمام به اداى این حقوق لازم است و سهلانگارى در پرداخت خمس و حقوق واجب مالى و امروز و فردا کردن، حاجى را در پرتگاه این تباهى عمل و عبادت قرار مىدهد و نوعى بىتوجهى به سپاس نعمتهاى الهى بهشمار مىرود.
همسفر خوب
حج، علاوه بر آن که عبادت است، یک سفر و کوچ هم محسوب مىشود. نقش همسفر و همراه در موفقیتآمیز بودن سفر را نمىتوان انکار کرد، به خصوص اگر این همسفر، عهدهدار کارهاى کاروان و مدیریت حج زائران باشد. همسفر خوب کسى است که این ویژگىها را داشته باشد: دینشناسى و آگاهى از مسائل شرعى، راستگو و درستکردار و امین بودن، صبورى و داشتن سعه صدر و ظرفیت و تحمّل.
برترین و کارآمدترین همسفر و همراه انسان «خدا» است که مىتواند پیوسته تکیهگاه و همدم و مونس انسان قرار گیرد و ضعف انسان را به قدرت خویش جبران کند و در مشکلات، هراس زائر را به ایمنى تبدیل سازد و او را تقویت روحى و ایمانى کند. «دعا» کلید ارتباط با این همدم دایمى است و انس با او، انسان را از احساس تنهایى نجات مىدهد.
فرستنده: ناهید فرقانی
گروه دینی عربی