تکتک ما برای اینکه در زندگی واقعا احساس رضایت داشته باشیم ، لازم است تا کودک درونمان را کشف کنیم، با او دوباره ارتباط بر قرار کنیم، او را بپذیریم و در آغوش بگیریم.
در واقع هیچیک از ما، به عنوان فردی بالغ قادر نیست بدون زنده کردن و شفا بخشیدن کودک درونش، در زندگی خوشبخت و کامل باشد.
اگر با کودک درونمان ارتباط برقرار نکنیم او تنها و منزوی میشود و خود را پنهان میکند. اگر به احساسها و علاقهمندیهایش اهمیت ندهیم او سرکوب میشود و آسیب میبیند.
متاسفانه بسیاری از افراد وقتی با کودک درونشان مواجه میشوند در مییابند نیاز کودکشان به مهر و محبت، اعتماد و امنیت و پشتیبانی و احترام برآورده نشده است. افرادی که از زندگیشان ناراضی هستند و یا مشکلاتی مثل اعتیاد، افسردگی و روابط نادرست و مشکلساز دارند، باید توجه کنند که مدتهاست پیامهای کودک درونشان را نادیده گرفتهاند. اما نکته ی مثبت این است که هر لحظه که اراده کنند ، میتوانند به کمک ارتباط برقرار کردن با کودک درونشان و آشنا شدن با آن راهی جدید به سوی زندگیای تازه و شاد و پرانرژی باز کنند.
منبع اصلی مشکلات بسیاری از افراد میتواند مربوط به گذشتهشان باشد. مشکلاتی که در گذشته برای آنها پیش آمده و حالا بعد از سالها بر تمام مسایل زندگیشان سایه اندخته است. مسایلی از گذشته که در زندگی امروز ظاهر میشود و لحظه حال را تحت تاثیر قرار میدهد.
در درون هر یک از ما لایههای مختلفی وجود دارد و یکی از آنها کودک ماست که باید او را از لابهلای لایهها، بیرون بیاوریم و به او زندگی تازهای ببخشیم. با کمک این روش میتوانیم از گذشته رها شویم و زندگیمان را در زمان حال هدایت کنیم.
مرحله ی شناخت کودک درون و نشان دادن جهان به او و دعوت کردن او به زندگی میتواند به طرز معجزهآسایی مسیر زندگی و نحوه ی انتخابهایتان را تغییر دهد و شما را به سمت انتخابهای بهتر و مثبتتر هدایت کند.
برای این کودک نامهای مختلفی به کار گرفته شده: عدهای به او کودک غیبگو میگویند و عده ای آن را کودک «معجزهگر» نامیده اند، بعضی روان درمانگران نام «خود واقعیتگر» را انتخاب کردند و در نهایت چارلز فیلمور نام "کودک درون " را برگزید