یکی از مسائل مهم مورد بحث و مورد ابتلای مدارس و خانوادهها، مسأله تقلب کردن کودکان است. تقلب موضوعی است که در آن کودک شدیداً تحت فشار اطرافیان، قرار میگیرد. زمانی هم ممکن است موانع و برخوردها با کودک بهگونهای باشند که طفل از این صدمات و فشارها آسیبدیده و یا سر از انحراف و لغزش درآورد
تقلب چیست؟ تقلب رفتاری است غیرصادقانه، طی طریقی است به غیر از شیوه شرافتمندانه، و رسیدن به واقعیت و حقیقتی است غیر از طریق مشروع و نشان دادن خود با چهرهای وارونه و غیرصحیح. تقلب نوعی دزدی است، منتها دزدی در مال نیست، بلکه دزدی رتبت و مقام و موقعیت و از این قبیل است. بر اثر آن آدمی سعی دارد چیزی را از آن خود کند که شرعاً یا عرفاً از آن او نیست و در تملک آن موقعیت و مقام راه شرافتمندانه را طی نمیکند. تقلب در حقیقت کوتاهترین راهی است که آدمی برای طریق و رسیدن به مقصود خود انتخاب میکند و سعی دارد با میانبُر زدن به جایی برسد که دیگران در سایه کوششها و تلاشهای مداوم بدانجا میرسند.
کودکان دیگر در سایه درس خواندن و رنج بردن به قبولی میرسند و او بدون کار و تلاش و زحمت. اساس موضوع این است که برخی از افراد در عین تنبلی و در عین احساس عقبماندگی ظرفیت تحمل محرومیت را ندارند و میخواهند هرچه زودتر و سریعتر به درجه و موقعیتی برسند که دیگر افراد عادی از آن برخوردارند. اینان خود را دوست دارند و نمیخواهند گرد و غباری بر چهرهشان از این بابت بنشیند. نمیخواهند سر و گردنی کوتاهتر از دیگران داشته باشند. اگرچه ظرفیت و تحمل روحی دیگران را ندارند.
علل و عوامل تقلب در کودکان
دلایل متعددی برای تقلب در کودکان وجود دارد کودکان کوچکتر دوست دارند برنده باشند و مهم نیست که چگونه. حتّی یک بچّه پنج ساله نیاز به درستکار بودن را حس میکند و در عمق وجودش دوست دارد چیزی را که میخواهد، بدون تقلب بهدست آورد. بعضی از کودکان که قبول شکست برایشان مشکل است، در بازیها برای برنده شدن تقلّب میکنند و به طور حق به جانبی کودکان دیگر را از اینکه در آن بازی ضعیف هستند، محکوم میکنند. یکی از علل عمده تقلب در کودکان انتظارات بیش از حد والدین از فرزندانشان است. بچّهها وقتی در مقابل انتظارات بیمورد پدر و مادر قرار میگیرند، گاهی مجبور میشوند تمایلات و احتیاجات خود را در مقابل آنچه والدین میخواهند فدا کنند و تسلیم نظریات والدین شوند. انتظارات بیجای پدر و مادر سبب شکست بچّهها در انجام کارهای معینی میشود. پدر و مادر انتظار دارند که کودک در درس ریاضی یا علوم نمره عالی بهدست آورد ولی او نمیتواند نمره عالی در این درسها کسب کند، درنتیجه دچار شکست میشود و از ترس اینکه والدین او را با بچّههای دیگر مقایسه کنند و نسبت به او بیمهری نشان دهند، ممکن است به تقلب مبادرت ورزد.
یکی دیگر از علّتهای تقلب در کودکان کثرت سرگرمیهای آنهاست. برخی از کودکان به علت خوبی وضع زندگی و رفاه نسبی از وسایل و اسباببازی بسیاری برخوردارند. وضع تفریحات، گردشها و مسافرتهای والدین آنها فوقالعاده است. دائماً اشتغال به بازی و تفریح دارند و همه اوقاتشان به این امور میگذرد و دیگر وقت و فرصتی برای کار و تلاش و درس باقی نمیماند. بدیننظر در هنگام امتحان برای آنها امکان موفقیت و احساس کفایت نیست و یکی از راههای مقابله با آن تقلب است و چنین کودکی خود را ناگزیر از آن میبیند.
ناآگاهی کودکان نسبت به عمل تقلب یکی دیگر از علل تقلب است و این واقعیت مسلمی است که در رابطه با کودکان خردسال میتوانیم ذکر کنیم.
برخی از کودکان تن به تقلب میدهند و واقعیت این است که آنها متقلّب نیستند. در عالم باصفای خود اگر چیزی را نمیدانند از دیگری کمک میگیرند و حتّی در جلسه امتحان بدون اینکه ترس و وحشتی به خود راه دهند، به صورت طبیعی بهدست دیگری نگاه میکنند. شما این حالت را در کودکان کلاس اوّل و در آنها که بسیار خردسالاند نیکو ملاحظه میکنید، و طبیعی است که با تذکری آنها را باید به وضع کار و برنامه آگاه کرد.
تنبلی و تنپروری کودکان هم میتواند یکی از علل روی آوردن آنها به تقلب باشد. کودکانی که در طول سال تحصیلی درس نخوانده و راه تنپروری در پیش گرفتهاند، در حین امتحان دچار مخمصه و دشواری عظیم خواهند شد و برای نجات خود از وضع و موقعیتی که در آناند میکوشند تن به تقلب دهند. عده اینگونه دانشآموزان در بین افراد متقلّب اندک نیست.
اغلب متقلبان کسانی هستند که آمادگی و شرایط لازم را برای کسب موقعیت موردنظر بهدست نیاوردهاند. از دیگر عواملی که میتواند باعث روی آوردن کودک به تقلب شود، میتوان به این موارد اشاره کرد:
روش تدریس نامناسب معلّم و سختگیری وی در نمره دادن، انتقام گرفتن از معلّم مستبد و خشن، دشواری سؤالات امتحانی، هرجومرج در کلاس و مدرسه، ترس از مردودی، اشتغال کودک به کار، مسئولیتنشناسی و حادثهجویی کودک، عقبماندگی ذهنی و درسی کودک، تفوقطلبی، حفظ آبرو و وسوسه شدن کودک.
نتیجه اینکه، معلّمی که مطالب درسی و یادگیری را متناسب با تواناییها و رغبتهای گوناگون تنظیم میکند، بیشک از تعداد و فراوانی تقلب در کلاس خویش به طرز چشمگیری میکاهد. بسیاری از مواقع کودکان نمیدانند درسی که میخوانند چگونه میتواند برای آنان مفید باشد. بنابراین کوتاهترین راه را برای گرفتن نمره قبولی طی میکنند. در کلاسهایی که خستهکننده و یا پرتنش است یا تأکید فریاد روی فراگیری مواد درسی گذاشته میشود که ارزش آن درسها در ذهن دانشآموز مورد تردید است، طبیعی است که باید انتظار تقلب بیشتری را در بین این کودکان داشت. انتظار بیش از حد والدین از دانشآموزان نهتنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت بلکه صدمات روحی و روانی جبرانناپذیری بر آنها وارد خواهد کرد. اگر برای والدین تنها نمره 20 مورد قبول باشد و نه کمتر، آنها ممکن است برای برآوردن تقاضای والدین خود، دست به عمل خطای تقلّب بزنند و یا با مشکلات متعدد دیگری مواجه شوند و سلامت جسمی و روانی آنها بهخطر افتد.