اکثریت در گروه اول یعنی تماشاچیان هستند که تنها نظاره کنندگان حوادثند و از بیم ضربه های احتمالی خود را کنار می کشند. بیشتر این تماشاچیان از موفقیت بیم دارند، زیرا مطمئنند که اگر موفق شوند، بار وظایفی بر دوش آنان گذاشته می شود. آنان از این که از عهده وظایفی که بر دوششان گذاشته می شود برنیایند می ترسند.
گروه دوم بازندگان این مسابقه اند. در این گروه تنها انسان های فقیر قرار ندارند. بلکه کسانی که از رفاه اجتماعی نسبی برخوردارند هم می توانند از بازندگان محسوب شوند. زیرا به گذراندن روزمره زندگی و خانه و درآمد متوسط قانعند. آنان اهداف بلند ندارند و اگر هم داشته باشند به آن نمی رسند.
گروه سوم را برندگان و افراد موفق تشکیل می دهند. این افراد که تعدادشان هم نسبتاً کم است، آنچه را که در زندگی اراده کنند به دست می آورند. این گروه هدف های مهمی برای خود تعیین کرده و به آن هدف ها می رسند.
موفقیت چیست؟ تعاریف زیادی برای موفقیت وجود دارد. یک تعریف "بالفعل کردن استعدادهای نهانی است". تعریف دیگر "دست یابی به هدفی است که در نظر انسان می باشد و با رسیدن به آن هدف برای خود موقعیت و اعتباری کسب می کند".
پس، فرد موفق کسی است که به آرزوهایش می رسد و احساس رضایت خاطر می کند که این امر، خود حاصل تلاش و کوشش مداوم در زندگی است.
با توجه به این که موفقیت، حوزه گسترده ای دارد می توان آن را از دو بعد بررسی کرد:
یکی بعد فردی است که در آن موفقیت به تلاش و کوشش خود فرد بر می گردد. مثل موفقیت یک دانش آموز در مسابقه علمی.
بعد دیگر که کمی هم پیچیده تر است موفقیت سازمانی است. عامل این نوع موفقیت تنها تلاش خود فرد نیست، بلکه اطرافیان و همکاران هم در موفقیت سهیمند و موفقیت تنها به خود فرد برنمی گردد بلکه متوجه همکاران یا سازمان او نیز می شود. مثل انتخاب شدن یک شرکت در زمره شرکت های برتر.
هدف چیست؟ اگر رسیدن به هدف یکی از معیارهای اصلی موفقیت باشد، می خواهیم بدانیم که هدف چیست و چگونه باید در زندگی برای خود هدف تعیین کنیم.
هدف، همان نقطه و موقعیتی است که می خواهیم به آن برسیم. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی، احساس خوشبختی و آرامش می کند. پس، پیش شرط هر اقدامی تشخیص هدف و آگاهی از آن است. پس از تعیین هدف نیز طراحی یا برنامه ریزی برای رسیدن به آن لازم است. برنامه ریزی به این معنی است که راه ها و روش های ممکن را برای رسیدن به اهداف مشخص کرده و بدانید که در این راه به چه ابزار یا امکاناتی نیاز دارید.
نکات مهم برای رسیدن به موفقیت
الگو برداری از افراد موفق: شما هم می توانید با پیروی از الگوها و روش های افراد موفقی که در اطرافتان هستند، برای موفقیت خودتان برنامه ریزی کنید.
تعیین اهداف بزرگ: شما باید بدانید که می خواهید چه کسی باشید و چه کاری بکنید. اگر باور داشته باشید که به هر چیزی که اراده کنید، می رسید، برای خود اهداف بزرگی انتخاب خواهید کرد.
به نظر متخصصان برنامه ریزی، اهداف بلندمدت و مهم را باید به اهداف کوتاه مدت و ریز تقسیم کرد تا به راحتی بتوان به آنها دست یافت.
پرورش خلاقیت: یکی از توانایی هایی که به ما در راه رسیدن به اهدافمان شتاب بیشتری می دهد خلاقیت است. افراد خلاق، به مسایل ساده نیز با دید انتقادی نگاه می کنند و به دنبال راه های تازه ای برای به انجام رسانیدن کارها هستند.
حداکثر استفاده از زمان: موفقیت هر کسی در تحقق اهداف و آرزوهایش، تا حدود زیادی به استفاده مؤثر از وقت بستگی دارد. پس، با کنترل وقت خویش می توان رسیدن به اهداف را سرعت بخشید.
اشتیاق: اشتیاق شرط لازم برای موفقیت است. چون هدف آن قدر مهم می شود که فرد حاضر است برای آن هر کوششی بکند. اشتیاق برای به انجام رساندن، نقطه ای است که باید صاحب رؤیا از آن شروع کند. اگر کاری که می خواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید.
پشتکار: برای موفقیت باید همه نیروهای خود را صرف اهدافمان کنیم. چنانچه ادیسون گفته است: "90 درصد نبوغ ناشی از داشتن پشتکار در کار است".
اعتماد به نفس: خود باوری مثبت، نیروی سازنده ای است که موجب شکوفایی و پیشروی انسان در مسیر اهدافش می شود. شما با فهرست کردن توانایی ها و مهارت های خود می توانید اعتماد به نفس لازم را کسب کرده و آن را پرورش دهید. افراد موفق از شکست نمی ترسند.
نهایت استفاده از هوش و استعداد: به کار گیری درست هوش و استعداد راه موفقیت را برایمان هموار خواهد کرد. حتی فقدان استعداد نیز با مقاومت، سخت کوشی، نظم، دقت و صبر جبران می شود.
استفاده از فرصت ها: موفقیت می تواند حاصل از استفاده از فرصت ها باشد نه شانس. چنانچه بزرگمهر حکیم گفته: "کوشش قضا را سبب می شود".
خواستن، رمز موفقیت: خواستن واقعی آن است که به تصمیم قطعی منجر شود و تصمیم قطعی آن است که به عمل بینجامد و تنها عمل صحیح است که ما را به نتیجه و هدفمان می رساند.
راضی نبودن به وضع موجود: زندگی افراد موفق نشان می دهد که نارضایتی آنان از وضع موجود، باعث حرکت و گام برداشتن آنان به سوی موفقیت شده است.
برگرفته از فصل نخست کتاب کارآفرینی تالیف دکتر محمود احمدپور داریانی و محمود عزیزی