گالیله می گوید: اصول ریاضیات الفبای زبانی است که، خداوند جهان را با آن نوشته است و بدون کمک آنها درک یک کلمه هم غیرممکن است و انسان بیهوده در راهروهای تاریک و پر پیچ و خم سرگردان است.
ریاضی یعنی: تدبیر در آفرینش و بنا نهادن آن به وسیله اعداد و اعداد یعنی: شمارش تعداد اجزای طبیعت تا بینهایت و بینهایت یعنی: از اول تا آخر و از اول تا آخر یعنی: رسیدن به خدا، و رسیدن به خدا یعنی: عشق و در مجموع، ریاضی مقدمه ای برای رسیدن به خالق هستی
به نظر من هم، خداوند یک ریاضی دان است، ریاضیدانی که برخلاف ما، هر مسئله ای را به آسانی می تواند حل کند و مانند ما انسانها نیاز ندارد از فرمولهای پیچیده استفاده کند، اصلا پایه گذار ریاضی، خدای خالق است و ریاضی واسطه ای است تا بتوانیم به قدرت خالق خود پی ببریم، و بدانیم این جهان بر پایه ارقام و اعداد ریاضی بنا شده است.
ما موجودات را جفت جفت آفریدیم، که همین کلمه جفت یک مفهوم ریاضی را بیان می کند (زوج مرتب) پس بنیان گزار ریاضی خود خداونداست.
کپلر ستاره شناس بزرگ می گوید
«خداوند جهان را به زبان اعداد خلق کرده است»
این به معنی آن است که هرچه که خداوند آفریده است به زبان ریاضی قابل توضیح و تفسیر است، مثل کره زمین که گرد است
ریاضی یعنی: رسیدن به خدا (از طریق حل معادلاتی چون اصم، گویا، گنگ، رادیکالی، و...) یافتن علت و علل پیدایش جهان و اثبات آن، یافتن اینکه قلب تنها جایگاه اوست
ریاضی یعنی: عشق به یک، به واحد، به احد، به خدای یکتا و رسیدن به او از طریق ریشه یابی و تعیین علامت و...
یعنی: امر به مثبت بودن (قابل قبول)، یعنی: نهی از منفی بودن (غیرقابل قبول)
ریاضی یعنی: رهایی ذهن از هوی و هوس این تن خاکی و به پرواز درآوردن ذهن در بیکران نعمات او، سخنان او، آیه های زندگی بخش او،... و در نهایت رسیدن به خود او
ریاضی یعنی، صعودی بودن در تابع درجه دوم ریاضی یعنی: رمز عدد هفت به راستی این رمز چیست؟
خداوند جهان را در هفت روز آفرید، آسمان هفت طبقه دارد، گناهان اصلی هفت تا است، جهنم هفت طبقه دارد، طواف دور کعبه هفت بار است، هفت عضو بدن هنگام نماز باید روی زمین قرار بگیرد. فرعون در خواب هفت گاو چاق و هفت گاو لاغر را دید و حضرت یوسف گفت: هفت سال فراوانی هفت سال خشکسالی می شود
وقتی با دقت بیشتری به جهان پیرامون بنگریم حقایقی برایمان آشکار می شود و حس غریبی به ما می گوید: در تمام پدیده های هستی، وجودی غیرقابل انکار از ریاضی وجود دارد.
توازن اندام ها در تمامی موجودات چه میکروسکوپی و چه عظیم الجثه همه بر مبنای اصول ریاضی بنا شده اند. اگر ذره ای از این قرینه های محاسباتی و ریاضی به هم بخورد، اندام فیزیکی جانداران به هم خورده، مثلا یک اسب چگونه خواهد توانست با یک پای کوتاه و یک پای بلند چهار نعل بتازد و از تمامی پستی و بلندی ها بالا رود. اگر همین حیوان با چشم خود نتواند فواصل محیطی و جغرافیایی را از طریق مغز، محاسبه ریاضی کند چه طور خواهد توانست از موانع متعدد عبور نماید، تمامی این محاسبات به طور اتوماتیک از طریق چشم و سپس نرون های حسی و عصبی به مغز منتقل شده و پس از تجزیه و تحلیل های ریاضی، مغز دستوراتی به اعضا و جوارح حیوان منتقل کرده و عضلات و استخوانها را به واکنش شرطی وامی دارد
ریاضی یعنی: همه چیز، باور نمی کنی؟ فقط کافی است که به اطرافت نگاه کنی، آن وقت متوجه می شوی که ریاضی در ذره ذره وجودت هست، سلول های بدن ما خیلی کوچک هستند و درون آنها اندامکهای مختلف، و کوچکتر که کار همه آنها از یک قانون ریاضی پیروی می کند
وقتی می خواهیم وسیله ای را درست کنیم از نسبت ها و عددهای ریاضی استفاده می کنیم که همه دارای اشکال هندسی هستند، حتی موقع غذا درست کردن از عددها و نسبت های ریاضی بهره می گیریم.
در مجموع زندگی- قوانین ریاضی که انسانها خواسته یا ناخواسته از آن استفاده می کنند ولی بیشتر مردم فکر می کنند ریاضی یعنی: یک معادله سه مجهولی که برای حل کردنش باید مهارت خاصی داشته باشند، اما بیشتر آن ها نمی دانند که در زندگی هایشان چقدر از این نوع معادلات و حتی سخت تر از آن ها را حل کرده اند، پس اگر دقت کنیم و اندکی هم فکر، متوجه می شویم که زندگی را نمی توان از ریاضی جدا کرد، پس دعا کنیم که
خدایا: حد محبت به خودت و اهل بیتت را در وجودمان به سوی بی نهایت میل بده
خدایا: کارهای نیکمان را ضرب کن، اعمال زشتمان را کم کن و محبت به دیگرانمان را تقسیم کن
خدایا: نمودار زندگیمان را همیشه تابع درجه سه ای قرار بده که همواره صعودی باشد
و خدایا: مرگمان را همچون جمع دو عدد یک، آسان گردان