مهمترین و اولین عامل در موفقیت به عنوان یک دبیر، رعایت یک جمله است “خودت باش!”. شخصیت و ذات شما، یک عنصر تقریبا مستحکم و ایده آل شماست. شما وقتی خودتان هستید، احساس راحتی می کنید و در بیان و نطق کلام حتما بهتر عمل خواهید کرد. حال آنکه تلاش برای نوعی دیگر جلوه دادن طبیعتا تمرکز اصلی شما را متشنج و دچار اختلال خواهد کرد.
اصل دیگر، که بهتر است اون رو یکی از عوامل موفقیت در همه مراحل و درجات بیان کرد، “صداقت” هست. هرچه شما در گفتار و رفتار صادق باشید، جریان مثبتی از تفکر دیگران نسبت به خود جذب خواهید کرد. نشان دادن احساسات واقعی، بیان حقیقت و در توضیحی کمی دقیقتر، نگاهی صادقانه، بهترین اثر را هنگام انتقال کلام و بیان خواهد داشت. با در نظر داشتن اینکه در موارد خیلی خاص “دروغ مصلحتی” می تواند کارساز باشد، ولی باید واقعا دقیق باشیم، چراکه بیشتر مواقعی که احساس می کنیم دروغ مصلحتی می تواند کارساز باشد، اشتباه تصور کرده ایم!
یکنواخت نباشید، به قول کتاب How to teach English اثر Jeremy Harmer یک معلم باید متنوع باشد! اگر کسی هستید که همیشه با کت و شلوار ظاهر می شوید، یک روز برای تنوع اسپورت بپوشید، و برعکس. اگر شخصی هستید که دائما موهایش را به راست شانه می زند، یک روز هم به چپ شانه بزنید، این نکات اگرچه شاید ریز باشند، ولی در گیرایی هرچه بیشتر شما تاثیر بسزایی خواهند داشت.
یکی دیگر از عوامل مهم، صبر و تحمل هست. مخصوصا افرادی که وظیفه انتقال مفاهیم را به کودکان دارند باید بسیار صبور باشند. به شخصه در کلاسی برای بررسی نوع تدریس استاد حاضر بودم، شاگردان، کودکان بین 9 تا 12 سال بودند، شاید دانش آموزانی که واقعا در نوع خود از نظر شیطنت و ایجاد سر و صدا بی نظیر بودند. تک تک آنها برای جلب توجه دبیر، به اعمال واقعا شیطنت آمیزی مثل رقص در وسط کلاس! می پرداختند. موردی که در این میان توجه من رو خیلی جلب کرد، صبر و حوصله استاد بود. او با در نظر گرفتن شرایط و جو کلاس، بهترین تدبیر رو برای حفظ آرامش کلاس و در عین حال انتقال دانسته های جدید به دانش آموزان استفاده می کرد. مثلا همین رقص یک دانش آموز فرصت خیلی مناسبی شد تا اونها با کلماتی مثل Dance, pop music و middle of the class آشنا بشند. این چنین آرامش می تونه دست شما رو در فکر کردن اصولی واقعا باز بزاره.
خلاقیت! اصل دیگری هست که گفته می شه واقعا فرق بین کلاس ها از خلاقیتی که یک استاد به خرج می ده ناشی می شه. استاد می تونه برای بهتر تدریس کردن، با توجه به شرایط کلاس، ترفند ها و روش های خاصی رو به کار ببره. یک بازی نشاط آور و هیجان انگیز در 15 دقیقه انتهایی کلاس علاوه بر اینکه خاطره خیلی خوبی در ذهن همه به جای می گذاره، فرصت خیلی مناسبی می شه تا یه استاد بتونه نکات کلیدی و مورد نیاز برای جلسه بعدی رو غیر مستقیم برای دانش آموز مطرح کنه.
“نقشه درس” یا در این پست “نقشه منظور” از عوامل خیلی مهم دیگه هست. یک فرد، به عنوان انتقال دهنده اطلاعات، باید از مسئله ای که می خواد راجع بهش صحبت کنه، اطلاعات قبلی و آمادگی کافی داشته باشه. نقشه درس که در اصطلاح Lesson Plan گفته می شه شامل تمامی جزئیات یک جلسه هست که استاد یا کتبی یا ذهنی موظف هست که اون رو برای کلاس یا موضوعی که می خواد مطرح بشه، آماده کنه. این جزئیات شامل زمانبندی، عناصر مورد تدریس، مراحل گوناگون تدریس و … هستند. رابطه مستقیمی با تجربه دبیر و کیفیت نقشه درس وجود داره که از حوصله این بحث خارج هست و حتما یک پست رو به اون اختصاص خواهم داد.
و نهایتا آخرین نکته که شایان ذکر هست، دخالت دانش آموزان در تدریس هست. به قول یکی از هم کلاسی ها روش های تدریس Teacher Based یا همون استاد-محور روشهای صد سال پیش هستند که الان کارایی ندارند. اگر می خواهید که منظورتان بهتر منتقل شود، باید دانش آموزان رو در بحث شرکت بدید و از اونها بخواهید اگرچه نادرست، حتما اعلام نظر کنند. طوری کلاس را عادت دهید که همگی به این ایمان برسید که تدریس و ارائه وظیفه استاد نیست، در ارائه یک درس هرچه حالت مشارکتی قوی تر باشد، مفهوم بهتر منتقل خواهد شد. با استفاده از طنز و خنده و تفریح، از دانش آموز بخواهید تا حضور پررنگی در کلاس از خود نشان داده و اگر قدرت کافی دارید، مورد استعداد اون رو شناسایی کنید و غیر مستقیم از طریق این کانال اون رو تشویق به خود سازی و افزایش دانسته هاش بکنید.