همانطور که میدانیم میدانهای الکتریکی و مغناطیسی دو قطبی هستند ( مثبت و منفی ، N و S ) . قطبهای همنام همدیگر را دفع ولی قطبهای غیر همنام یکدیگر را جذب میکنند . اگر ما گرانش را یک میدان فرض کنیم ، آن تک قطبی است و جالب است که قطبهای همنام همدیگر را جذب میکند . چنین تصور میشود که میدان گرانشی که ما شناختهایم قطب دومی هم دارد که میبایست این دو قطب غیر همنام همدیگر را دفع کنند ، یعنی برعکس حالت قبلی مربوط به میدان الکتریکی یا مغناطیسی . به طور مثال :
F نیروی جاذبه ، G ثابت جهانی گرانش ، M1 M2 دو جرم از نوع مثبت و r فاصله مابین آن دو است . اینک یکی از اجرام میبایست منفی شود تا نیروی جاذبه به دافعه ( ضد جاذبه ) تبدیل شود یعنی :
اینک این جرم منفی را وارد معادله هم ارزی جرم و انرژی نسبیت میکنیم ، مسلما حاصل کار انرژی منفی خواهد بود .
یعنی اگر ما بتوانیم میدان گرانش جسمی را صفر کنیم ، جرم آن مثل فوتون فرضی صفر میشود و با کوچکترین انرژی میتوان سرعت آن را به سرعت نور رساند ، ولی اگر میدان گرانش آن را منفی کنیم ، جسم از طرف میدان گرانش مثبت اجرام سماوی مثل زمین و خورشید پرتاب میشود ، آنهم بدون صرف هیچگونه انرژی ، و سرعت آن میتواند به بینهایت هم برسد . این پدیده واقعا در بشقاب پرندهها دیده شده است ، شتاب ثقل 600 کیلومتر بر مجذور ثانیه البته تا جایی که رادارهای زمینی توان اندازه گیری داشتهاند . چنین تصور میشود که این نیرو باعث شتاب در انبساط عالم میشود که آن را با تعاریف دیگری انرژی تاریک نامیدهاند و ماهیت آن برای فیزیکدانان مبهم و ناشناخته است .
m جرم جسم در حال حرکت ، m0 جرم سکون جسم ، v سرعت جسم و c سرعت نور است . آنچه که اتفاق میافتد این است که با رسیدن به سرعت نور جرم به طرف منهای بینهایت میل میکند و نیروی دافعه نیز بینهایت خواهد شد یعنی :
یعنی بشقاب پرندهها در عرض چند ثانیه از میدان گرانش منظومه شمسی و در عرض چند دقیقه از میدان گرانش کهکشان راه شیری به بیرون پرتاب میشوند .