رابطه تغذیه و خلق و خو از جمله مقولههای جذاب و پیچیده علم تغذیه است که تاکنون کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است. در آغاز سخن شاید بهتر باشد تعریفی از خلق و خو ارایه داد.خلق عبارتست از؛ هیجانی مستمر که به طور ذهنی احساس میشود و نمونههای آن شامل؛ افسردگی، خشم، رضایت، هوشیاری و آرامش است. مواد مغذی مختلفی روی خلق اثر دارند که به اختصار به برخی اشاره میشود؛
کربوهیدرات: طبق نظریه موجود، مصرف کربوهیدرات باعث تولید نروهورمون سروتونین در مغز میشود که عملکرد آن تنظیم خواب، تقویت خلق و رهایی از افسردگی است. تریپتوفان اسید آسید آمینهای است که پیشساز سنتز سروتونین است و برای ورود به مغز با بقیه اسیدهای آمینه مشابه رقابت میکند.
با افزایش دریافت کربوهیدرات مقدار بیشتری تریپتوفان توسط آنزیم تریپتوفان هیدروکسیلاز در مغز به سروتونین تبدیل میشود. مطالعات نشان میدهند که افراد 14 الی 30 دقیقه پس از دریافت کربوهیدرات احساس انرژی پیدا کردند در حالی که دو ساعت بعد به دلیل رهایی انسولین و کاهش سطح گلوکز خون احساس خستگی میکنند. همچنین در مطالعهای که به مدت 9 روز انجام شد دریافت اندک کربوهیدرات منجر به افزایش پرخاشگری و افسردگی شد. این نتایج میتواند هشداری برای افرادی باشد که جهت کاهش وزن نان، برنج و سایر غذاهای پر کربوهیدرات را از رژیم غذایی خود حذف میکنند.
از سوی دیگر مشاهده شده است که در برخی اختلالات نظیر سندرم پیش از قاعدگی (PMS) مصرف شکلات و غذاهای شیرین و پر کربوهیدرات بالا میرود. شکلات حاوی کاکائوی تیره دارای مواد فعال شبه دارویی نظیر؛ آناندآمیدیس، تیوبرومین، تیرامین، فنیل اتیل آمین، کافیین و همچنین منیزیم است که موجب اشتیاق و بروز اثرات خوشایندی در مغز افراد میشود.
تاثیر گلوکز خون بر خلق:
گلوکز پلاسما توسط عوامل متعدد هورمونی و عصبی هر روزه در محدوده بین 144-72 mg/dL حفظ میشود، در صورتی که سطح گلوکز خون زیر 50mg/dL باشد و علایم ایجاد شده پس از مصرف کربو هیدرات برطرف شود، فرد دچار هیپوگلیسمی است. این علایم شامل؛ تعریق، رنگ پریدگی، طپش قلب، اضطراب، تحریک پذیری، گرسنگی، تهوع و استفراغ، سردرد و خستگی یا خواب آلودگی، گیجی، تاری دید، رفتار غیر طبیعی، فراموشی و اختلال درک هستند. برخی محققین علت بروز رفتارهای جنونآمیز را به هیپوگلیسمی نسبت داده و ذکر کردهاند که گلوکز خون در این افراد کاهش بارزی داشته است. آنان همچنین متوجه رهایی سطح بالایی از انسولین شدهاند، البته این نتایج از سوی بعضی دیگر از محققین مورد قبول واقع نشده است و آنها معتقد هستند که برای اثبات این نظریه باید سطح گلوکز خون این افراد در لحظه ارتکاب مورد ارزیابی قرار گیرد.
بعضی ویتامینها و مواد معدنی به صورت مستقیم روی خلق و احساسات موثر هستند که میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
فولیک اسید
پژوهشگران دریافتهاند که کمبود فولات باعث بروز نشانههای افسردگی میشود و یک سوم تا یک دوم افراد مبتلا به اختلالات روانی در معرض کمبود فولات قرار دارند. معمولا نشانههای روانشناختی - عصبی کمبودهای فولات و ویتامین21 B به طور قابل ملاحظهای مشترک هستند، ولی گفته میشود که تاثیر کمبود ویتامین21 B روی اعصاب محیطی و کمبود فولات بیشتر روی عملکرد مغز است. از نشانههای روانی این دو کمبود میتوان موارد زیر را ذکر کرد: اختلالات خلقی، واکنشهای روان پریشانه نظیر؛ توهم و نادرست انگاری، گیجی، سردرگمی، رفتار خشونت آمیز، خستگی، فرسودگی، بیخوابی، کاهش توانایی در تمرکز، گفتارهای نامربوط، اختلالات شدید در به یادآوری وقایع اخیر و تغییرات سریع بین فقدان علاقه و هیجان.
تعیین مقادیر ویتامین 21 B و فولات در افرادی که دچار اختلالات خلقی و افسردگی هستند و به درمان پاسخ ضعیف میدهند، ضروری است.
تیامین
در متابولیسم انرژی در مغز و متعادل کردن احساسات نقش دارد و از سیستم عصبی حمایت میکند. پژوهشگران دریافتهاند که با بهتر شدن وضع ویتامین، وضعیت خلق نیز بهتر میشود. از سوی دیگر کمبود تیامین منجر به خستگی، احساس تنبلی و کاهش اعتماد به نفس میشود.
آهن
کمبود آهن باعث بروز خستگی و کاهش انگیزه برای انجام فعالیتهای روزانه میشود. مشاهده شده است افراد مبتلا به فقر آهن علایم افسردگی و اضطراب نشان میدهند.
روی
طی یک پژوهش مشخص گردید؛ میزان غلظت روی سرم در افراد افسرده مثل مقادیر سرمی افراد سالم بود. از سوی دیگر، طی مطالعهای روی دانشجویان دختر دانشگاه اهواز مشاهده شد که دریافت عنصر روی در رژیم غذایی دانشجویان افسرده حدود نصف دریافت دانشجویان شاهد سالم بوده است.
اسیدهای چرب امگا 3
اسیدهای چرب امگا 3 در فرایند یادگیری و شناخت نقش دارد. مکمل یاری با اسیدهای چرب امگا 3 با کاهش عصبانیت، افسردگی و اضطراب همراه بوده است. همچنین نشانههای کمبود این اسیدهای چرب در کودکان مبتلا به بیش فعالی مشاهده شده است. دریافت اندک چربیهای غیراشباع چندگانه با افزایش خطر تمایل به خودکشی ارتباط داشته است.
اسید آسکوربیک (ویتامین C)
در برخی سطوح پایین ویتامین C سرم خون با سطح پایین عملکرد مغزی و فرآیندهای شناختی همراه بوده است.
نتیجه گیری
در حال حاضر دادههای موجود نشان میدهند که ویتامینها و مواد معدنی ذکر شده در بهبود وضعیت خلق اثر دارند و رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. از سوی دیگر برخی کمبودهای تعذیهای با بروز افسردگی ارتباط داشتند؛ (از آن جمله کمبود اسید فولیک، ویتامین21 B و روی).
به نظر میرسد؛ مصرف کربوهیدراتها و کاکائو در بهبود خلق تاثیر دارد. برای اثبات اثرات نامطلوب قندهای ساده نظیر قند و شکر بر رفتار نیازمند تحقیقات بیشتر و دقیقتری هستیم. منبع:تابان