این روزها که فلیم حضرت یوسف علیه السلام پخش میشود این سوال ذهن کوچک وبزرگ را پر کرده است که چرا حضرت یعقوب، یوسف علیهمالسلام را از سایر فرزندان خود بیشتر دوست داشتند؟ آیا این نوعی تبعیض نیست؟
در این باره ابتدا باید به چند مقدمه توجه کنید
1- تبعیض ناروا، تفاوت بی دلیل در رفتار است. به نوعی که اگر دو نفر مرتکب عمل واحدی شوند یکی را مورد تشویق قرار دهند ولی دیگری و کار خوبش را نادیده بگیرند. به طور طبیعی هر کس ممکن است در دل خویش و به دلائلی خاص به یکی یا برخی از فرزندانش بیش از دیگران علاقه داشته باشد اما این علاقه نباید در رفتار او چنان جلوه کند که موجب بر انگیختن حسادت دیگر فرزندان شود . همانگونه که دقت در چنین امری از امام باقر علیهالسلام مشاهده شده است؛ آن حضرت با این که در دل به برخی فرزندان دیگرش مهر بیشتری داشت اما در عمل و رفتار پدرانه خود میان آنان تفاوت نمی گذاشت.
گاهی عامل تحریک حسادت فرزندان، عوامل بیرونی مانند تفاوت رفتار والدین نیست بلکه عوامل درونی و ساختاری شخصیت هر فرد نیز می تواند زمینه ساز چنین احساساتی شود.
2- تشویق یا تنبیه مناسب نسبت به هر یک از فرزندان به معنی تبعیض قائل شدن میان آنها نیست بلکه اگر بنا باشد به بهانه تبعیض قائل نشدن، فرزندی را که برجستگیهای اخلاقی از خود نشان میدهد یا کارهای ارزشمند و شایسته، انجام میدهد مورد تشویق قرار نداد و یا فرزند خاطی را متناسب با خطائی که میکند تنبیه نکرد، با چنین رفتاری پیامی از عدم تفاوت میان خوب کرداری و بد کرداری را به فرزندانمان دادهایم و در حقیقت با چنین عملی برای فرار از یک خطا به دامن خطای بزرگتری افتادهایم و حق مسلم تربیت صحیح آنها را ضایع کردهایم .
3- گاهی عامل تحریک حسادت فرزندان، عوامل بیرونی مانند تفاوت رفتار والدین نیست بلکه عوامل درونی و ساختاری شخصیت هر فرد نیز می تواند زمینه ساز چنین احساساتی شود. مثلا دو برادر که هر دو به یک میزان مورد مهر والدین هستند اما یکی از آنها به دلیل توانمندنی در روابط اجتماعی از دوستی با افراد بیشتری برخوردار است و دیگری نه . همین توانمندی گاهی به جای اینکه موجب حرکت رو به رشد فرد ضعیف شود، با ضعف شخصیت او در هم میآمیزد و موجب بروز رفتارهای ناهنجار میگردد. چنین افرادی همواره به نوعی فرافکنی مبتلا بوده و به جای رو به رو شدن شجاعانه با ضعفهای خویش میکوشند تا با مقصر قلمداد کردن دیگران در ایجاد چنین رفتارهایی از مواجه شدن با نقائصشان فرار کنند. داستان نزاع قابیل با هابیل علیهالسلام - بر اساس آنچه قرآن بیان می کند - نمونهای از همین موارد است
در خصوص حضرت یعقوب علیهالسلام حرف قرآن چیزی است و آنچه در متون دیگر و یا برنامه هایی مانند سریال یوسف علیهالسلام نشان میدهند چیز دیگر. در این که علاقه یعقوب علیهالسلام به یوسف علیهالسلام و برادرش بیش از دیگران بود هیچ شکی نیست اما منشاء این محبت نه زیبائی یا خردسالی آنها بلکه مشاهده آثار درک عمیق، اخلاق حسنه، ایمان محکم و مهر و محبت فراوان آنان نسبت به سایرین بود. این انتظار که یعقوب علیهالسلام در برابر محسنّات یوسف علیهالسلام و برادرش نباید هیچگونه برخورد نوازشگر و تشویق آمیز داشته باشد تا مبادا موجب تحریک حسادت دیگر برادران شود، انتظاری نا به جا و به دور از اصول اولیّه تربیت است. بنا بر این، تفاوت معقولِ رفتار یعقوب علیهالسلام با یوسف علیهالسلام و برادرش نسبت به سایر برادران جای ملامت نیست چرا که هرگز تبعیض ناروایی از سوی او نسبت به فرزندانش صورت نگرفته بود.
در این که علاقه حضرت یعقوب به یوسف علیهالسلام و برادرش بیش از دیگران بود هیچ شکی نیست اما منشاء این محبت نه زیبائی یا خردسالی آنها بلکه مشاهده آثار درک عمیق، اخلاق حسنه، ایمان محکم و مهر و محبت فراوان آنان نسبت به سایرین بود.
قرآن منشاء حسادت فرزندان یعقوب علیهالسلام به یوسف را نه تبعیض ناروای یعقوب بلکه مشکل نقصان شخصیتی آنها معرفی می کند و به وضوح می گوید که آنان برای توجیه رفتار ناشایستشان به فرا فکنی پرداخته و پدر را مقصر می شمارند. إِذْ قالُوا لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلی أَبینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفی ضَلالٍ مُبینٍ. 3
برادران یوسف به جای این که دلیل محبت بیشتر پدرشان به یوسف علیهالسلام و برادرش را در کمال شخصیت یوسف علیهالسلام و برادرش جستجو کنند و با تکمیل همان ابعاد در وجودشان خود را نیز لایق همان مرتبه از محبت یعقوب علیهالسلام کنند دچار خود برتر بینی شده و با تحریک حسادت در هم آمیخته و زمینه رفتارهای ناهنجار بعدی را فراهم می کنند . دقت کنید که برادران یوسف برای توجیه منشاء حسادتشان با متهم کردن یعقوب علیهالسلام او را در گمراهی آشکار در محبتش به یوسف علیهالسلام و برادرش معرفی می کنند. این در حالی است که یعقوب علیهالسلام در خطابهای مختلفش به فرزندانش همه آنها را با عنوانی برابر مورد خطاب قرار می دهد و با گفتن «یا بُنَیَّ» -ای پسران من- بدون این که تفاوتی در این جهت میان یوسف یا برادرش بنیامین با سایر فرزندانش قائل شود همه آنها را با یک عبارت و کلام مورد نصیحت قرار می دهد.