معلم جنبه نهادی پیدا کرده و بسیاری از گروههای اجتماعی و افراد و دانشجویان و دانشآموختگان مختلف، انتظارات کلی مشخصی از آنچه که یک معلم هست و باید باشد دارند. اما به نظر میرسد انتظارات کلی مورد نظر در عمل دچار مشکل میگردند. زیرا همه ما در طول حیات تحصیلی یا حرفهای
خود با معلمان و اساتیدی مواجه شدهایم که از آنها با کلمات خوب یا بد
یاد کردهایم!
بنابراین یک سوال اساسی پیش میآید که آیا این دو معلم با یکدیگر
اصولاً یکسان هستند یا اینکه تفاوتی بین آنها وجود دارد؟
آیا همه معلمان باهوش و کارآمد هستند؟ آیا میتوان ملاکهایی برای
شایستگی یک معلم تصور کرد یا اینکه معلمان همگی یکسانند و ملاک مشخصی
برای شایستگی یکی بر دیگری وجود ندارد؟ آیا ذاتاً برخی از افراد، معلم
به دنیا میآیند یا معلمی حرفهای است که بعضیها آنرا بهتر یاد
میگیرند؟ این سوالات، مطالب مهم و حیاتی میباشند که میبایست به آنها
پاسخهای دقیق داد. بطور کلی تحقیقات اخیر نشان داده که هوش و شخصیت
معلم در مقایسه با توان عملی و کاربردی او در کلاس درس از اهمیت کمتری
برخوردار است. به عقیده برونینگ و گلاور(1375)، این تحقیقات بسیاری از
مهارتهایی را که موجب تفاوت کیفی تدریس میشود، مشخص ساختهاند.
به عقیده مک دانلد معلمان خوب قادرند یادگیری دانش آموزان را افزایش
داده و از طریق پاداشدادن به دانشآموزان و دادن امکانات بیشتر بریا
آموختن، سطح انگیزه آنها را بالا ببرند. به عقیده برونینگ و گلاور، در
کنار نقشهای مورد نظر، معلمان خوب که از آنها به نام معلمان کارآمد نام
میبریم، قادرند قدرت تفکر دانشآموزان را پرورش داده، رشد او را تسهیل
سازند و به خوبی از عهده اداره کلاس برآیند. به منظور بررسی ویژگیهای
مورد نظر شاید صلاح باشد آنها را با تعمق بیشتری بنگریم. زیرا چناچه
فونتانا تصریح نموده علیرغم پژوهشهای انجام شده در خصوص ویژگیهای
معلمان کارآمد و موفق، هنوز یافتهها و اطلاعات اندکی موجود است. این
مسئله البته تعجبآور نیست زیرا عوامل زیادی در بیرون از معلم وجود
دارند که وضعیت را پیچیده میسازند، مانند: سن، توانایی و زمینههای
اجتماعی، اقتصادی، دانشآموزان، موضوع تدریس، محیط مدرسه و... به عقیده
فونتانا آنچه برای یک معلم به صورت مجموعهای از شرایط عمل میکند،
میتواند برای معلم دیگر یا همان معلم در شرایط دیگر، کارایی نداشته
باشد. با این حال خصوصیات و کیفیات مهم و مشخصی وجود دارد که میتوانیم
در مورد آنها بحث نموده و به تعمیمهایی دست بزنیم .این کیفیات عبارتند
از :
1- توانایی جذب دانشآموزان و دانشجویان : به عقیده دکتر سیف، یکی از
ویژگیهای معلمان کارآمد، جذب شاگردان به جلسات درس و ادامه شرکت آنان
در فعالیتهای یادگیری میباشد. به عقیده برونینگ و گلاور، معلمان کارآمد
قادرند آنچه را دانش آموزان ایشان باید فرا گیرند به آنها منتقل سازند.
آنها سازمان یافتهتر عمل کرده و شاگردان خود را خیلی روشن توجیه نموده
به نحوی که شاگردان آنها میدانند چه کاری را باید انجام دهند .
توانایی انتقال اهداف درس به دانش آموزان، تاثیرات عمیقی بر آمادگی
دانشآموزان برای شرکت در کلاس، بر کار ایشان در کلاس و نیز مطالعاتی
که باید انجام دهند، دارد . معلمان با کفایت میدانند که برای هر
دانشآموزی درس را باید از کجا شروع کرد و هر جا که لازم آید به آموزش
انفرادی روی میآورند و سرعت تدریس را متناسب با پیشرفت دانش آموزان
تنظیم میکنند، به همین دلیل همه دانشآموزان ، چون مطالب با مهارتهای
متفاوت ایشان تناسب دارد، به فعالیت برانگیخته میشوند.
2-پرورش مهارتهای فکری : به عقیده برونینگ و گلاور، شاید بتوان هدف
تعلیم و تربیت را پرورش قوه تفکر دانش آموزان دانست و چون یادگیری معنا
دار، به ویژه برای رشد قوای فکری دانش آموزان با اهمیت میباشد، معلمان
موفق میتوانند فعالیتهای آموزشی را معنا دار سازند. بدین منظور یک
معلم کارآمد یادگیری جدید دانش آموزان را طوری هدایت میکند که با دانش
قبلی آنها همسانی داشته باشد تا دانش آموزان بتوانند دانش جدید را به
نحوی منطقی در حافظه خود سازمان دهند. زیرا یادگیری مداوم محتاج
سازماندهی منطقی مطلب با یکدیگر است .
3-یادگیری و ارزیابی آن : یکی دیگر از خصوصیات یک معلم کارآمد توجه به
پیشرفت تحصیلی شاگردان و ارزیابی یادگیری آنها میباشد. مطابق با آنچه
گفته شد تدریس خوب با دقت و وسواسی در خور توجه ارزیابی میشود ،به
شکلی که دائماً میتوان تغییرات لازم را در آن صورت داد .در این وضعیت
دانش آموزان در مورد یادگیری خود فیدبک سریع و مطلوبی دریافت میکنند.
به عقیده برونینگ و گلاور، معلمان کارآمد از مهارتهای لازم برای
ارزیابی دانشآموزان برخوردار بوده و قادرند میزان یادگیری ایشان را
تعیین کنند . وسایل اندازهگیری و ارزیابی بطور عمده عبارتند از
امتحانات کلاسی ، تکالیف درسی، پروژههای تحقیقاتی و آزمونهای
استاندارد شده. اطلاعات بدست آمده از ابزارها و وسایل بالا معلمان خوب
را کمک میکند تا روش تدریس خود را تنظیم کنند. یادگیری دانشآموزان با
دریافت پسخوراند (فیدبک) ناشی از ارزیابی دقیق، تسهیل میگردد.
4-یادگیری مداوم: به نظر میرسد میتوان بهترین معلمان را کسانی دانست
که اوقات خود را صرف یادگیری میکنند. به نظر میرسد متاسفانه برخی از
معلمان با شروع تدریس، یادگیری را متوقف میسازند و به جزوههایی که
روزگاری تهیه کردهاند، بسنده میکنند. به همین دلیل، جهان در حال تغییر
از کنار آنها میگذرد و به سرعت ایشان را در وضعیتی قرار میدهد که دیگر
آمادگی تدریس کارآمد را ندارند. یک معلم کارآمد معمولاً تحولات مربوط
به رشته خود را تعقیب میکند و دائماً مهارتهای خویش را بهبود میبخشد.
آنها همواره در حال آموختن هستند. به عبارتی دیگر آنها دائماً در حال
شاگردی کردن هستند.
5-اداره کلاس : معلمان کارآمد معمولاً دارای کلاسی مطلوب، منسجم و
پربار هستند. معلمان کارآمد نسبت به آنچه در کلاس اتفاق میافتد بسیار
حساس هستند و قادرند مشکلات را رفع کنند. این معلمان اغلب توجه کافی به
شاگردان داشته و حساسند که به همه افراد فرصتها و کمک مساوی داده شود
.از این نظر معلمان خوب ، راحت و قابل اعتماد و اطمینان جلوه می کنند.
اینان معلمانی صبور و بردبارند و الگویی عالی از اجرای نقش خود هستند.
آنها به موقعیت دانشآموزان توجه کرده و به عقیده گینات نسبت به دانش
آموزان توجه و مراقبت نشان داده و به شاگردان کمک میکنند تا فراگیرند
که چگونه میتوان با دیگران همکاری جمعی داشت و در عین حال خوشحال و
مفید بود .آنها محیطی ایجاد میکنند لذت بخش شادی آفرین که در آن شوخی
و تفریح مشترک مرزهای میان معلم و کلاس را تقلیل داده و به شرطی که در
آن زیادهروی نشود به کلاس کمک میکند که معلم را بیشتر به صورت یک
دوست و همراه تصور کنند. همین نحو، آمادگی همکاری با دوستان در کلاس
افزایش یافته و بدین ترتیب تعداد حوادثی که به مشکلات موجود در کنترل
کلاس میانجامد، تقلیل مییابد.
6-آخرین ویژگی معلمان کارآمد که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد
رفتارهای کلاسی معلمان است. به عقیده بسیاری از پژوهشگران آموزشی،
همبستگی معناداری بین بعضی از رفتارهای معلمان و پیشرفت تحصیلی شاگردان
آنها وجود دارد. دکتر سیف به نقل از رونشناین و فرست ( Rasenshine &
Furst ) ، هشت متغیر آموزشی یا رفتار کلاسی معلمان را که با یادگیری
شاگردان رابطه و همبستگی معنی دار نشان دادهاند، معرفی کردهاند. این
متغیرها عبارتند از :
الف - روشنی توضیحات معلم در کلاس .
ب- انعطاف پذیری در روش آموزش
ج - اشتیاق در کار ،شامل تحرک در کلاس، حرکات سرو دست و نوسان صدا .
د- احساس مسوولیت در عمل ،شامل تاکید بر یادگیری و فعالیت شاگردان
ه- فرصت یادگیری دادن به شاگردان برای یادگیری مطالب تا سرحد تسلط
و- استفاده از عقاید شاگردان، شامل تشویق شاگردان به اظهار نظر و تایید
نظریات آنها.
ز- استفاده از مطالب سازمان دهنده شامل مرور کردن مطالب و ایجاد ارتباط
مطالب درسی با یکدیگر .
ح -طرح سوالهای دارای سطوح مختلف از جمله سوالهایی که با چه، کجا، چرا
و چگونه شروع میشود .
مطابق تحقیقات به عمل آمده به نظر میرسد که مهمترین متغیر آموزشی
معلم که بیشترین همبستگی را با یادگیری شاگردان دارد روشنی توضیحات و
مطالبی است که معلم در آموزش خود در اختیار شاگردان قرار میدهد.
منبع :کدام معلم کارآمد است؟ سید حمید آتشپور با همکاری شیوا جوهر