پنجم اکتبر در سال1994میلادی از سوی سازمان جهانی یونسکو به عنوان «روز جهانی معلم» نامگذاری شد. این روز از آن زمان تاکنون، آن گونه که باید و شاید، مورد توجه فرهنگیان ایران قرار نگرفته است. در سال های بعد از انقلاب، بیشتر کوشش مسوولان بر 12 اردیبهشت و اجرای مراسم ویژه این روز متمرکز شده بود. انگیزه و خواست بزرگداشت روز جهانی معلم، اما در سال های اخیر،
فراگیر و جدی تر از پیش، در میان برخی فرهنگیان و تشکل های آنها نمود و نشان یافته است.
از سویی به نظر می رسد به همان میزان که در پیکره آموزش و پرورش هر سال بر این حساسیت افزوده می شود، فهمی دقیق و عمیق از این روز نیز ضرورت بیشتر می یابد. روز جهانی معلم (آموزگار) که در فرآیند پیچیده و بزرگ «جهانی شدن» معنا و مفهوم می یابد، سمبل و نشانه یی است از آموزش جهانی با تاکید ویژه بر پایه اساسی آن: آموزگار: آموزگاری با اندیشه و دغدغه های جهانی، آشنا با چالش های فرهنگی - اجتماعی دنیای نوین و برخوردار از شرایط استاندارد جهانی کار و معیشت یک معلم: شرایط استانداردی که ارج و منزلتش را نگاه می دارد و بر آن می افزاید.
کسی که از نابودی استعداد و توانایی دانش آموزانش در رنج است، تعالی فرهنگ و توسعه علمی جامعه را می خواهد. در گام نخست اما نیک می داند هر روز باید بر داشته هایش بیفزاید، با این اوصاف وقتی دغدغه معیشت و «غم نان» نمی گذارد، آرامش گزینی و پناه به گوشه یی امن و امان را به دور از انسانیت دانسته، به اعتراض بر می خیزد. کسی که جهانی می اندیشد.
به شاگردش حقوق و اخلاق جهانی می آموزد: حقوقی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و اخلاقی استوار بر ارکانی همچون «فرهنگ همبستگی و عدالت اجتماعی و اقتصادی، فرهنگ عدم خشونت و احترام به هر شکلی از حیات، فرهنگ تساهل و راستگویی، فرهنگ حقوق مساوی برای جمیع انسان ها».
متاسفانه هنوز بزرگ ترین مشکل آموزش و پرورش ما کسری بودجه و حقوق ناچیز آموزگاران است. از این رو برای ما «روز جهانی معلم» بهانه تجمع و انتقاد از این شرایط است که در عین ضرورت، در دراز مدت می تواند فراموشی دیگر ابعاد این روز مهم را به دنبال داشته باشد.
نباید از خاطر دور داشت مساله کلیدی آموزش و پرورش نوین دیگر کشمکش روی حقوق آموزگاران نیست، انفجار دانش و پرورش انسانی جهانی است. به زبان الوین تافلر: «در عصر حاضر مهارت های فرهنگی عمومیت یافته، از داخل کتاب های درسی یا کلاس های آموزشی به تنهایی حاصل نمی شود بلکه مستلزم آن است که شخص بداند در جهان فراسوی خانه و خیابان و محل سکونتش چه می گذرد... آموزش و پرورش به مفاهیم تازه یی نیاز دارد که آنقدر عمیق باشد که از مسائل بودجه، تعداد شاگردان، حقوق معلم و تعارضات سنتی بر سر برنامه و بسیاری از مسائل دیگر به مراتب فراتر می رود.»