نویسنده: طناز زارعی طوسی روشهای بی شماری برای مقابله با بی ادبی بچه ها و تصحیح صحبت آنها وجود دارد. معمولاً پدران و مادران رفتار گستاخانه و بی ادبی کودکان را تحمل نمی کنند و به هر طریقی سعی در اصلاح و تغییر آن دارند. در این جا روشهای پیشنهادی چند مادر را آورده ایم: 1- زمانی که دخترم با پررویی صحبت می کند، من فقط جملاتش را مؤدبانه تغییر می دهم و مثلاً اگر او بگوید: «صد بار باید بهت بگم که آب می خوام.» من تصحیح می کنم: «مامان ممکنه لطفاً به من یک لیوان آب بدهی؟» 2- ما همیشه به پسرمان گفته ایم که اگر با لحن بی ادبانه صحبت کند، جوابش را نمی دهیم و باید لحن صحبتش را عوض کند. حتی ابتدا ما جملات صحیح را برایش می گفتیم و او تکرار می کرد، ولی حالا که چهار ساله شده کاملاً یاد گرفته که چه طور مؤدبانه تقاضای خود را بیان کند. 3- زمانی که دخترم با گستاخی صحبت می کند، ما می گوییم: «ببخشید؟» و او معمولاً می فهمد که باید چه طور صحبتش را عوض کند. 4- من معمولاً در برابر دخترم زانو می زنم. طوری که بتوانم در چشمهایش نگاه کنم. آرام اما محکم به وی یادآوری می کنم که این لحن گستاخانه است. فریاد زدن بر سر دیگران اصلاً قشنگ نیست و کسی دوست ندارد که با بی ادبی با او صحبت شود. 5- زمانی که بچه ها با پررویی صحبت می کنند، من معمولاً در پی کشف علت آن برمی آیم. گاهی اوقات بچه ها درک درستی از مسؤول بودن پدر و مادر ندارند و گاهی هم همه چیز به ارتباط کلی میان کودک و والدین برمی گردد. در هر حال اگر ریشه این کار را درمان کنیم، رفتار خود به خود از منفی به مثبت تغییر خواهد کرد که البته کشف این مسأله مدتی زمان می برد و نیاز به صبر و تحمل دارد. 6- قبلاً زمانی که بچه ها با پررویی جوابم را می دادند تا مرز جنون عصبانی شده و بر سرشان داد می زدم، اما حالا که سعی در کنترل رفتارم دارم و با آنان با آرامش صحبت می کنم، آنها هم روش خود را تغییر داده و آنچه را که صحیح است، انتخاب می کنند. 7- من و بچه ها در یک جلسه خانوادگی در مورد روشهای مختلفی که می شود تقاضاهای خود را بیان کنند و انتظار دیگران در مورد مؤدبانه صحبت کردن، گفتگو کردیم و چند روش را انتخاب کردیم و حالا با هم اجرایش می کنیم. 8- از زمانی که بچه ها خیلی کوچک بودند، من و شوهرم یک سری آداب اجتماعی و رفتار پسندیده را به آنان یاد دادیم، مثل: «لطفاً و متشکرم، آداب درست غذا خوردن سر سفره، بدون داد زدن صحبت کردن و غیره» و بچه ها هم اغلب برای رفتار خوبشان تشویق می شوند. 9- در جایی از کتاب داستان مورد علاقه دخترم، مادری می گوید: «چه جمله غیردوستانه ای!» از آن به بعد هر وقت دخترم با پررویی صحبت می کرد، من همین جمله را تکرار می کردم و حالا او از بازی دوستانه/ غیردوستانه خوشش می آید و اغلب از من می پرسد که کدام جمله دوستانه و کدام جمله غیردوستانه است. 10- من برای مقابله با بی ادبی پسرم یک لیست از انواع تنبیه ها را تهیه کردم و سپس نشانش دادم و یادآوری کردم که هر وقت با پررویی صحبت کند، چه عاقبتی انتظارش را می کشد (تنبیه هایی شامل محرومیت از استفاده از تلفن یا تلویزیون، بازی کردن خارج از منزل، کسر شدن پول جیبی اش و ...). سعی می کنم کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم. پسرم هم کم کم یاد گرفت که باید مواظف صحبت کردنش باشد، چون می داند که مامانش در این موارد اصلاً اهل شوخی نیست. 11- یک روز مامانی را در فروشگاه دیدم که در جواب بی ادبی پسرش فریاد زد: «چرا مثل یک حیوان وحشی رفتار می کنی. تو آدم بشو نیستی. از دستت خسته شدم!» از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم که با پسرم با احترام برخورد کنم. در این موارد خاص او را به کناری کشیده و فقط با این جمله کوتاه: «داری بی ادب می شی. هر وقت با احترام صحبت کردی خوشحال می شوم که صحبتهایت را بشنوم.» با او برخورد می کنم بعد هم او را ترک کرده از اتاق خارج می شوم. 12- من به این نکته رسیده ام که بسیاری از رفتارهای دختر 4 ساله ام از سر ناآگاهی است، مثلاً روزی در خیابان فریاد زد که مامان موهای این آقاهه عین دخترهاست! یا یک بار در پارک خیره به مردی فلج که خود را روی زمین می کشید، نگاه می کرد. در برخورد با این مشکلات من به طور خصوصی به او می گویم: «بهتر است این حرفها را برای خودت نگه داری. دیگران دوست ندارند کسی ادایشان را دربیاورد. بعضی از جملات یا خیره نگاه کردن به کسی احساسات او را جریحه دار می کند.»