یک معلم، معلم است با تمام معنایش. حتی اگر خواست کالای بخرد، برای تخفیف گرفتن نمی گوید من معلم هستم، تا فروشنده بگوید ای بیچاره بدبخت معلم.
یک معلم، اگر به علت رعایت نکردن مقررات( که در شان او نیست)، توسط پلیس جریمه شد. نمیگوید معلم هستم تا شاید بخشیده شود، پلیس هم مجبور شود تا به او بگوید تو باید الگوی جامعه باشی.
یک معلم اگر خواست جایی خطای خود را توجیه کند و عیب خود را بپوشاند، نمیگوید که معلم هستم.
یک معلم در سر کلاس از مشکلات و از بدبختی خود سخن نمیگوید، تا خود را پیش دانش آموزان تحقیر کند.
یک معلم سر کلاس از بی فایده بودن درس و سواد و تحصیل سخن نمیگوید، تا تیشه به ریشه خود بزند.
یک معلم در امتحانات دانشگاهی و ضمن خدمت تقلب نمیکند، تا بتواند به دانش آموزان خود بگوید تقلب نکنید.
یک معلم کمبود حقوق خود را (علیرغم کوتاهی های صورت گرفته) بهانه ای برای زیر پا گذاشتن وجدان کاری خود نمیکند، تا بتواند الگوی وجدان کاری باشد.
یک معلم هنگام بروز مشکل با اولیاء دانش آموزان، پیشداورانه خود را بر حق نمی پندارد تا بتواند با آنها منطقی برخورد نماید.
یک معلم به دانش آموزان و اولیای آنها احترام میگذارد، تا معتقد به آزادی و ارزش انسانی شود و آن را گسترش دهد.
یک معلم به کامپیوتر و اینترنت تسلط پیدا میکند، تا نسبت به پیشرفت روز افزون دانش آموزان در این زمینه کم نیاورد
خواهران کچویی