هوالمحبوب
مرا ادعای شاعری نیست
لیکن بدین واسطه خویش را طفیل آستانش می سازم و غبار راهش
کاش بپذیرد
***
پیوسته زمان جاری ؛رگ های بریده ؛ خون
آه از تف این صحرا ؛ از کرب و بلا از شام
تا صبح قیامت آه ؛ آه از جگر زینب
از آنچه به خاک افتاد ؛بر خاک دلی بی نام