گروه ریاضی,علوم اجتماعی,هنر,ادبیّات,چندی از گروه های ابتدایی و گروه محترم علوم تجربی دیدار کنندگان گروه های ارزشیابی و یاددهی ـ یادگیری فلاورجان بودند. ( سال 86-85)
پس از معـــارفه,مسؤول تکنولوژی ایشان ایراد سخن فرموده و سررشته کلام را با موضوع فعّـالیّت گروه ها به دست دوستان داده,خود مشعله دار موضوع گشتند.
سخن بر تشکّل و قالب جدید گروه های آموزشی و جست و جوی راه کارهای تازه و کارآمد بود.در این میان گروه های ارزشیابی و یاددهی ـ یادگیری دو منطقه,فعّالیّت های خود را برای یکدیگر توضیح دادند.
حاصل گفت و گوها:
ü روش های جدید مفید و قابل پسندند به شرطی که شرایط فیزیکی کلاس,تعداد دانش آموزان,حجم مناسب محتوای کتب در آن مدّ نظر گرفته شود.
ü آگاه ساختن مدیران جهت ارتباط مناسب با الگوهای فعّال و تغییر معیارهای مسؤولان در انتخاب مدیر خوب از قبیل سکوت فراوان که ظاهراً الگوها با آن تناسبی ندارد.
ü تلاش گروه ها برای ایجاد تناسب بین الگوها و شرایط محیط و امکانات(بومی سازی الگوها)
ü تلاش برای اجرای این الگوها به آن اندازه ای که مقدور است.
پس از طرح این مباحث و گفت و گوها به اتّفاق به دیدار دبستان طاهری قهدریجان رفتیم تا از آموزش توصیفی توشه ای برگیریم.
دبستانی با ساختمانی به سبک قدیم که شکل قرار گرفتن کلاس هایش آدمی را به یاد کاروان سراهای قدیم می انداخت.لیکن با چند قوطی رنگ,تمدّن جدید را بر ئدر و دیوارش ترسیم کردند.
مدیر با خیر مقدم خود بدون مقدّمه آموزش توصیفی را توصیف کردند:
? در آموزش توصیفی نمره وجود ندارد.
? کارنامه ها خالی از نمره و پر از عباراتی چون «بالاتر از حدّ انتظار»,«در حدّانتظار»,«نزدیک به حدّ انتظار»,پایین تر از حدب انتظار»
? از پرسش و پاسخ بانمره های خشک و بی عاطفه,ابراز نقاط ضعف و دیدن نیمه ی خالی لیوان ها خبری نیست.اگر دانش آموزی از 5 سؤال معلّم 3 سؤال را به نیکی پاسخ دهد.سخن معلّم این است: «آفرین پسرم به 3 سؤال آن بسیارخوب جواب دادی»
? والدین در این زمینه آگاه شده,در پی نمره و رؤیت آن نیستند.
? وقتی دانش آموز به منزل می رود,والدین از او نمی پرسند:«امروز چندتا بیست آوردی؟»یا«چند آوردی؟»بلکه سؤال ایشان چنین است:«پسرم امروز چه آموختی؟»این همان دید و اندیشه ای است که کشور ژاپن را از نظرعلم,دانش و پیشرفت سال های سال از ما پیش انداخته است.
? دانش آموز آزادانه ابراز عقیده می کند.اندیشیدن را می آموزد نه اندیشه ها را و… بدین ترتیب ساختار شخصیتی ایشان با اراده ای محکم و اندیشمند تشکیل می گردد.
? در این مدرسه تنبیه,تهدید و… وجود ندارد,زیرا دانش آموز پیوسته درگیر تفکّر و دقّت است.ذهنش توسّط معلّم مداوماً به چالش کشیده شده,فرصتی برای ایجاد بی انگیزگی و… صورت نمی پذیرد.
دبستان پسرانه ی طاهری سه سال است با معلّمان پرکارخود که بجز مدیر همگی از خانم ها بودند,به آموزش توصیفی پرداخته,که البتّه مدیر ایشان دوره ها را در تهران گذرانده و همکاران را همگام کرده است.
کلاس های اوّل,دوّم و سوّم شامل این طرح بوده و کلاس های چهارم و پنجم به سبک قدیم اداره می شوند و البتّه قرار هم نیست طرح توصیفی در آن ها اجرا شود زیرا برای آنان لازم نمی دانند.
یک سؤال:دانش آموز آزاد و پرکار در طرح توصیفی,در کلاس های بالاتر(راهنمایی و …)در طــرح بسته ی دور از ابراز عقیده ی سنّتی با معلّمی دور از آن اندیشه ها,چه عاقبتی خواهد داشت؟
به کلاس دوّم رفتیم تا گفتار مدیر را در کردار دبیر ببینیم که الحق همان بود که فرمود.
میزها اطراف کلاس هم چون میز گرد چیده شد بود.این چینش,تلاش های خودمان را در زمینه ی گروهی کردن دانش آموزان را در کلاس به خاطرآورد.
یک روش تدریس:(درس هشتم کتاب فارسی دوّم)ص43
معلّم:
بچّه ها من درس«کوشا و نوشا» را می خوانم,امّا بعضی جاهای آن اشتباه است شما آن را درست کنید.
دو پرنده ی بزرگِ[بچّه ها یک صدا«کوچک»]در جنگلی زندگی می کردند.اسم یکی از آن ها «کوشا» بود و اسم دیگری«نوشا»
آن ها از هر نظر مثل[شبیه]هم بودند؛مانند[مثل] هم حرف می زدند و هیچ وقت[همیشه] با هم پرواز می کردند.…
معلّم طی خواندن درس با جای گزینی کلمات مترادف یا متضاد غیرمستقیم این موارد را آموزش داده,از سویی دقّت دانش آموزان را شدیداً تحت تأثیر قرار می داد.هر دانش آموز نهایت دقّت خود را به خرج می داد تا مبادا از دیگران و بیان دست جمعی اشتباه معلّم جانماند.
با استفاده از این درس روی دیوار دو برگه با نام های«کوشا» و «نوشا» نصب شده بود.دانش آموزان خوب در قسمت «کوشا» و دانش آموزان بد در قسمت «نوشا» که البتّه این قسمت خالی بوده,همگی در قمست «کوشا» قرارداشتند.
کمدی در کلاس قرار داشت با پوشه هایی که هر کدام مخصوص یک دانش آموز و فعّالیّت های آنان بود.
کلمات املایی دروس را دانش آموزان روی کارت می نوشتند و به صورت چارت به دیگران نشان می دادند.در رابطه با موضوعی یک نقّاشی می کشیدند و در مورد آن می نوشتند.(همان انشای خودمان)
کنار دانش آموزان نشستیم,چون تکیه به دیـــــوار مشترک کلاس و حیاط داده بودیم سردی آن آزرمان می داد.بخاری کلاس به جای آلودگی هوا آلودگی صوتی ایجاد می کرد,امّا هیچ کدام از این ها زیبایی ها و گیرایی کار را نمی کاست.گویی در یک مدرسه ی اروپایی قرار داریم.با این تفاوت که آنان دانش آموز را در این روش به کنار دریا و در عمق جنگل می برند.لیکن معلّمان زحمت کش ما با دستانی تهی و قلبی پر از صفا و عشق جنگل و دریا را به کلاس می آورند.
این است مسلمانی و این است موجبات جلب رضـایت آقا امام زمان u
اجرشان را از مولایمان خواهانیم که هیچ کس با هیچ تقدیرنامه ای قدر معلّم قادر را نداند.