• متواضع و فروتن باشد و از کبر و عُجب پرهیز نماید و از انجام اموری که در عهده و توانایی او نیست خودداری کند. و از فراگرفتن چیزی که نمیداند استنکاف ننماید و تصنع و صحنه سازی نسبت به چیزی که میداند بکار نبرد.
• روش او در تربیت، عمل به علم باشد! یعنی به چیزی که دیگران را به آن امر می کند عامل باشد و همه حالات و سکنات او حاکی از کمال و وقار باشد.
• برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف آنان با اشاره و کنایه عمل نماید و در صورت لزوم، آشکارگویی و تصریح او برای شاگردان همراه با لطف و محبت و صبر و مودت باشد و شاگردان را جهت تخلف و سوء رفتار سرزنش و توبیخ ننماید زیرا آشکارگویی و بیان صریح، هیبت و ابهت مربیان را از هم می گسلد و موجب جرأت و جسارت شاگردان در انجام عمل سوء اخلاقی می گردد.
• در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان کوشا باشد زیرا اگر دانشآموز دچار عدم اعتماد به نفس گردد دائماً خود را از امور محوله ناتوان می یابد و این خطری است که اگر پیشگیری نشود دانش آموز دچار مشکلات رفتاری می گردد.
• جهت پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی در محیط های آموزشی از محرک هایی چون تحسین، تقدیر، تشویق و تحریض، ترغیب، پاداش و نظایر آنها استفاده نماید.
• خوبی ها را افشا کند و بدی ها و عیب ها را بپوشاند و زشتی را آشکار نکند زیرا این خود باعث می شود که بدیها و زشتیهای فاعل عمل، کم شود.
• تصور صحیحی از خود داشته باشد و خویش را چنان که هست بپذیرد و درغیر این صورت نمی توان شایستگیها و لیاقت های خود را تشخیص دهد و همواره مضطرب و منتظر و در حال احتیاط باقی می ماند و بجای ابتکار و خلاقیت پیوسته درصدد کشف روش هایی است که عدم صلاحیت او را بپوشاند.
• در کلاس به جهت رشد و شخصیت اجتماعی دانشآموزان به اصول ارتباط کلام توجه کافی بنماید.
• نسبت به آنچه که می خواهد تعلیم دهد آگاه باشد و عنایت داشته باشد که نیمی از شرایط حُسن اداره کلاس به این امر اختصاص دارد.
• دارای ثبات عاطفی باشد که بهترین عامل جلب اعتماد دانش آموزان نسبت به معلم می باشد.
• در صورت بروز رفتار نامناسب از سوی دانشآموز رفتارهای گذشته او را بر علیه آنان بکار نگیرد و به عبارتی گذشته نا مطلوب او را همچون بر چسبی بر پیشانی فراگیر نزند.
• در هنگام رسیدگی به رفتارهای نابجا و یا در هنگام تغییر رفتار دانش آموزان به زمینه اساسی و احتیاجات او توجه نماید.
• خود را کامل نداند و دائماً در صدد ایراد گرفتن از دیگران نباشد که روش فوق زمینه را جهت بروز رفتارهای نامناسب فراهم می سازد.
• دانش آموز را به عنوان یک انسان قبول داشته باشد و او را درک کند. از ارزشیابی شخصیتی او خصوصاً جنبههای منفی شخصیت در حضور جمع اجتناب ورزد.
• به عنوان یک الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تصمیم گیری او متأثر از حالات هیجانی او نباشد. عنایت داشته باشد که دانش آموزان با اظهار نظر معلم و مربی در مورد خودشان خیلی اهمیت می دهند، لذا چنانچه آنان احساس کنند که ارزشیابی معلم بدون غرض بوده و با رعایت کامل انصاف صورت گرفته است، برای آن ارزش قائل می شوند. و در نواقص و نقاط ضعف خود تلاش می کنند. ولی اگر ارزشیابی منصفانه نباشد، موجب کینه و عناد و در نتیجه دوری گزیدن آنان از مربی و یا معلم می شود که پی آمد های نامطلوب دیگری را نیز در بر خواهد داشت. www.zibaweb.com
• بطور مستمر از کار خود ارزیابی به عمل آورد یعنی با توجه به هدف های آموزش و رفتاری که در شروع درس در نظر دارد. بیندیشد که تا چه حد به هدف های خود نائل گردیده است و تا چه حد توانسته است در دانشآموزان نفوذ کند و مورد تأیید واقع شود.
• خوش صحبت بوده و دارای قدرت بیان باشد. زیرا قدرت بیان و نفوذ کلام معلم در ایجاد رابطه با دانش آموزان و تفهیم مطالب درسی به آنان بسیار مؤثر است.
• از لحاظ وضع ظاهری مرتب و آراسته باشد. به عبارت دیگر پوشش و آرایش او در عین سادگی متناسب با محل و فضا ی آموزشی باشد و همواره پاکیزگی و نظافت را رعایت نماید.
• در عین معلم بودن، مربی نیز باشد یعنی علاوه برتعلیم دانش آموزان، به تزکیه و تهذیب اخلاق آنان اهتمام ورزد و بررسی نماید که این درس آموزی ها، تکالیف دادن ها، تشویق ها و یا تنبیه ها چه اثری در کار شاگرد می گذارد.
• از برنامه های تکراری و غیر ضروری پرهیز نماید و دارای ابتکار و خلاقیت باشد.
• همچون یک باغبان تمام وجود و اندیشه اش رادر خصوص شکوفایی دانش آموزان که گردانندگان جامعه فردا می باشند بکار گیرد.
• شاگردان خود را بهترین دوستان و حتی فرزندان خود محسوب نماید و راه و رسم کار و روش تصمیم گیری در یک امر را با آنان در میان بگذارد.
• با خلوص نیت وقصد خدمت کار کند و توقع تقدیر، جز از خدای سبحان نداشته باشد.
• به تحولات جوامع آگاه باشد.
• عملش، قولش را تکذیب نکند.
• حتی الامکان از وضع خانوادگی، طرز فکر، رفتار و استعداد دانش آموز آگاه باشد.
• نجیب، آزاده، پاکدل، شکیبا، وظیفه شناس، شجاع، متین، مقاوم، مودب، شریف، معتدل و بلندنظر باشد و برکنار از تلون مزاج، حسد، کینه، دون همتی، بخل، تنبلی، تملق گویی، بیهوده گویی وتندخویی باشد.
• با شیوه های پرورش و روشهای آموزش آشنا باشد.
• فن تدوین و تربیت اطفال را بداند.
• توانایی استقرار عدالت در مدرسه وکلاس را دارا باشد.
• وظیفه شناس باشد و در ایجاد نظم وامنیت محیط آموزشی خود کوشا باشد.
• به شغلش مفتخر باشد و عملش را با نیت قربت انجام دهد و از خدمت خود لذت ببرد.
• از طبقه بندی دانش آموزان در صورتی که به لحاظ استعداد مختلف باشند، پرهیز نماید.
• به پرسشهای دانش آموزان توجه داشته باشد و عادلانه پاسخ گوید به حدی که هیچ کس از سوال کردن محروم نماند.
• به توسعه فعالیت های گروهی توجه داشته باشد. به افراد ممتاز و سرآمد کلاس به عنوان سه گروه مسئولیت تقویت درسی دانش آموزانی که متوسط یا ضعیف هستند واگذار کند.
• عوامل مهمی که رشد علمی دانش آموزان را به تعویق می افکند بشناسد واز آنها اجتناب کند.
• کلامی که به کار می گیرد خود درس علم وعبرتی برای متعلمان باشد.
• محبت و عظمت در نگاه او باشد نه در آنچه بدان می نگرد! چرا که نهال دوستی ومحبت در دل انسان ریشه و سایه آن بر اشیاء می افتد..
• برخی از لغزش های دانش آموزان را با نظر اغماض بنگرد و از آن در گذرد.
• شمع معرفت و چراغ شهود در دلها برافروزد تا در پرتو آن گوهر دانش بیفشاند.
• سخن به اندازه گوید و از گفتار بیهوده بپرهیزد.
• گمان بد نبرد و تحقیق نکرده قضاوت نکند و پس از آنکه حقی مسلم شد در تصمیم گیری قاطع باشد.
• نه کسی را تحقیر کند و نه به حقارت تن دهد.
• دانش آموزان را بیهوده سرزنش نکند وآنان را آزار ندهد.
• آنی از نعمت های خدا غافل نماند و پیوسته از اواستعانت جوید.
• دانش آموزان در کنار او احساس امنیت وآرامش کنند.
• احساس مسئولیت را به دانش آموزان بیاموزد.
• ایمان وتقوا را از راه تفکر در خلقت و شناخت انسان آموزش دهد.
• کلاس او به گونه ای باشد که شوق فراگیری علم و حکمت در دانش آموزان ایجاد شود.
• رفتار و گفتارش، دانش آموزان را به یاد خدا و اولیاء الله بیندازد.
• از قبول مسئولیت نگریزد.
• در پی جست وجوی تقصیر در متعلمان نباشد.
• الگوی ایمان، معیار محبت وکانون مهرورزی باشد.
منابع:
1- کاربرد روانشناسی در آموزشگاه تألیف: دکتر مقدم
2- زمینه تربیت اثر: دکتر علی قاسمی