تربیت صحیح و یا نادرست در خانواده در کندی و رشد تربیت در مدرسه تأثیر بسزایی دارد. کودکی که از بدو تولد برنامه تربیتی صحیح اسلامی درباره او رعایت شده و در خانوادهای آرام و دور از جنگ و جدال و غضب و ...
رشد کرده و از محبت کافی پدر و مادر برخوردار گشته است سخنان معلم زودتر در او تأثیر خواهد گذاشت و به مسئولیت خود در برابر مدرسه و اجتماع و مکتب زودتر پی خواهد برد. چنین فردی چون عادت کرده منظم باشد و براساس برنامه عمل نماید، برنامه مدرسه چندان برایش مشکل نخواهد بود.
<**ادامه مطلب...**>
کودکی که در خانه آموخته است که « بیادبی سرمنشأ شر و بدی است » (?) در مدرسه وظیفه خود می داند که از بیادبی بپرهیزد. اما برعکس، کودکانی که در خانه تربیت صحیح نیاموختهاند و در دامان پدران و مادران ناآگاه به مسائل تربیتی پرورش یافتهاند و در خانه جز اوقات تلخ و خشم چیزی ندیده و با قلبی پر از عقده وارد مدرسه میشوند تربیت آنها بسیار مشکل به نظر میرسد. این اشخاص چون بینظم و انضباط بار آمدهاند، مدرسه را زندانی بزرگ برای خود میدانند و به معلم جز به عنوان یک زندانبان نگاه نمیکنند، به همین جهت همیشه در صدد برهم زدن کلاس و اذیت کردن افراد همردیف خود هستند.
وظیفه معلم در برابر این گونه افراد بسیار سنگینتر است و باید در برخورد با آنها صبور و بردباری بیشتری را بهکار گیرد تا بتواند آنها را از روش غلط تربیتی که در خانواده پیدا کردهاند آزاد ساخته و تربیت نماید.
معلمین باید بدانند اعمال زور و خشم در مورد این افراد نه تنها مؤثر نیست بلکه بر عقده آنها خواهد افزود و در آینده انتقام آن همه اعتراض را خواهند گرفت.
امام صادق(ع) میفرماید: به گناهکاران از اهل دعوت خودتان (شیعیان) چیزی جز خیر مگو و از خداوند توفیق آنها و توبهکردنشان را بخواه» (?)
از نکات مهم تربیت که باید در مدرسه رعایت شود؛ این است که مربیان و آموزگاران باید طرز معاشرت و مصاحبت را به متربیان آموزش دهند بدین گونه که با چه کسانی معاشرت داشته باشند؛ و از چه اشخاصی دوری کنند؟ درچه مجالسی شرکت نمایند؟ و از رفتن به چه مکانهایی دوری جویند؟ زیرا برخورد و ارتباط با دیگران تأثیر زیاد در روح و روان میگذارد. دانشآموز در اثر معاشرت است که جانی و بزهکار میشود و یا صالح میگردد. امام صادق (ع) فرمود: «... و من لم یجتنب مصادقه الاحمق او شک ان یتخلق بالاخلاقه»(?) کسی که از رفاقت با احمق دوری نجست، در معرض آن است که به اخلاق او متخلق شود.
پیامبر گرامی اسلام (ص) به ابن مسعود فرمود:
«یابن مسعود! فلیکن جلسائک الابرار و اخوانک الاتقیاء و الزهاد لان الله تعالی قال فیکتابه: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین»(?) ای پسر مسعود! همنشینان تو باید نیکان و برادران تو پرهیزکاران و زاهدان باشند، زیرا خداوند متعال در کتابش فرمود: در قیامت دوستان در دنیا بعضیان با بعضی دیگر دشمنند مگر مردی با تقوی.از مجموع آنچه بیان شد چنین به دست میآید که دانشآموز یک امانتی در دست معلم است که باید به بهترین روش از او نگهداری شود.
? سخن تکمیلی
معلم، رکن اصلی مدرسه است.آری اگر او نبود، هیچگاه ظلمت جهل به نور علم مبدل نمیگشت؛ انسانها حقیقت را نمییافتند و از کمال انسانی خویش بازمیماندند. خداوند متعال آن هنگام که انسان را آفرید زمین را مدرسه او قرار داد (و علم آدم الاسماء کلها ...) (?)
خداوند در سوره الرحمن میفرماید «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان)(?) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم داد؛ انسان را آفرید و به او نطق و بیان آموخت. نبی گرامی اسلام (ص) به اذن خداوند متعال، معلم بشر گشت، تا آنچه خدا به او آموخته به مردم بیاموزد و آنان را از فیض جهل به اوج علم و عزت برساند «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه) (?) به همین جهت، اشخاصی که دانش میآموزند و به دیگران تعلیم میدهند نزدیکترین افراد به انبیا الهی هستند؛ چنان که رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: (اقرب الناس من درجة النبوه اهل العلم و الجهاد ما اهل العلم فدلوا الناس علی ما طاعت به المرسل)(?) نزدیکترین افراد به درجه نبوت، اهل علم و جهاد هستند اما اهل علم مردم را بر آنچه رسولان الهی آوردهاند، دلالت و راهنمایی میکنند... . با توجه به آنچه بیان شد، متوجه میشویم که معلم رسالتی عظیم بر دوش دارد؛ رسالتی که خداوند متعال بر عهده پیامبران خویش گذاشت و این رسالت عظیم را آموزگاران و مربیان در تمام سطوح تحصیلی بر دوش دارند.
کوتاهی و لغزش در این میدان، خیانت به فرزندان و نونهالان اجتماع و در نهایت به جامعه و مکتب خواهد بود. قرآن مجید در مورد این رسالت میفرماید: «و اذا اخذ الله میثاق الذین اوتوا الکتاب لتبینه الناس و لاتکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم» (?) وقتی خداوند از آنان که کتاب به آنها داده شد و از آنها پیمان گرفته شد که حتماً کتاب آسمانی را برای مردم بیان کنید و آن را کتمان نکنید؛ آنها عهد و پیمان خویش را پشت سر انداختند.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «ما اخذ الله میثاقاً من اهل الجهل بطلب تبیان العلم حتی اخذ میثاقا من اهل العلم ببیان العلم للجهال لان العلم قبل الجهل» (??) خداوند متعال از جاهلان برای آموختن علم پیمان نگرفت. تا از اهل دانش پیمان گرفت که علم را برای نادانان بیان کنند، زیرا علم پیش از جهل است.
معلمی که علمش را کتمان نماید از آنجا که رسالت الهی خویش را سبک شمرده و پیمان الهی را نقض کرده، مورد لعن قرار گرفته است. عن ابی عبدالله عن ابائه – علیهمالسلام – قال (ان العالم الکاتم علمه یبعث انتن احلا لقیامه ریحاً تلعنه کل دابه حتی دواب الارض الصعاد).(??) امام صادق(ع) از پدرانش علیهمالسلام – چنین نقل فرموده: همانا عالمی که کتمانکننده علمش باشد، بدبو و متعفنترین اهل قیامت است که برانگیخته میشود، هر جنبندهای حتی جنبدگان کوچک زمین او را لعنت میکنند. برعکس، معلمی که علمش را نشر دهد و به پیمان الهی عمل نماید.
بهترین افراد جامعه خویش است. رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: (الا اخبرکم عن الاجود؟ الله الاجود الاجود، و انا اجود ولد ادم و اجودکم من بعدی رجل علم علماً فنشر علمه یبعث یوم القیامه امه وحده).(??) آیا به شما خبر ندهم چه کسی با جودتر است؟ خداوند، جودش بیشتر و بیشتر است و من با جودترین فرزندان آدم هستم و سخیترین شما بعد از من، مردی است که دانشی را بیاموزد و آن را نشر دهد روز قیامت امت واحد، برانگیخته میشود.
معلم حقیقی، معلمی است که به خیر دعوت میکند و علوم مورد نیاز را به مردم جامعه میآموزد و هدفی جز قرب الهی ندارد و قصد ندارد که آن را در راه هواهای نفسانی و مباهات کردن به دیگران به کار برد.
امام باقر(ع) در ستایش از چنین معلمی به نقل از جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) فرمود: (ان معلم الخیر یستغفر له دواب الارض و حیتان البحر و کل ذی روح فی الهواء و جمیع اهل السماء و الارض).(??)جنبندگان زمین، ماهیان دریا، هر ذیروحی و تمام اهل آسمان و زمین برای معلمی که خیر را به مردم یاد میدهد استغفار میکنند.
در اینجا نکاتی چند در رابطه با مسئولیت معلم بیان میداریم:
?) معلم باید خوشرفتار و نهایت حلم و بردباری را در کلاس درس داشته باشد. به عبارت دیگر، از خوی نرم و متواضعانه برخوردار، تا این صفت عالی انسانی به دانشآموز منتقل شده و در آینده با حالت تواضع به مردم خدمت نماید.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: (تواضعوا لمن تعلمون منه و تواضعو منه و تواضعوا لمن تعلمونه...)(??) متواضع باشید نسبت به کسی که از او دانش میآموزید و کسی که به او دانش را آموزش میدهید.
?) آنچه میداند در بیان آن بخل نورزد و ذهن کودک را نسبت به مطلبی که عنوان کرده است مغشوش نگرداند و چنانچه در خلال درس به نکتهای رسید که آن را نمیداند، بدون هیچ واهمهای اقرار کند که نمیداند یا بگوید: این مطلب را با دقت بیشتر در فرصتی مناسب توضیح خواهیم داد.
علی(ع) فرمود: (اذا سئلتم عما لا تعلمون فأهربوا؛ قالو کیف الهرب؟ قال: تقولون الله اعلم)(??) هنگامی که از چیزی سؤال شدید که نمیدانید پس بگریزید، عرض کردند؟ راه گریز چیست؟ فرمود: بگویید: خدا داناتر است.
?) وظیفه معلم است که در پرورش استعدادهای کودک بکوشد؛ قوایش را در جهت مثبت هدایت کند؛ او را از ذهنی فعال برخوردار گرداند؛ به اندازه فهم دانشآموز سخن بگوید تا ذهن متعلم قدرت پذیرش آن را داشته باشد.
?) وظیفه معلم آن نیست که فقط مطالبی را به ذهن کودک القا کند و به همان اندازه اکتفا نماید. این تعلم واقعی نیست، بلکه تعلیم عمیق و حقیقی آن است که به متعلم رشد عقلی بدهد، به گونهای که آثار جهل را از او دور نماید چنانکه در تعریف تعلیم بیان داشتیم.
معلم مسئول است که نهایت توجه را به سؤالهای دانشآموز داشته باشد و با خونسردی و متانت به آنها پاسخ بگوید و از سخنانی که باعث لطمه زدن به شخصیت او باشد پرهیز نماید و متوجه باشد که بیاعتنا بودن به سؤالهای او و پاسخ ندادن به آنها ضربه بزرگی به رشد عقلی او وارد میآورد.
?) در درس دادن خلوص نیت داشته باشد؛ برای خدا درس بگوید و با درس و دانش تقرب به خدا بجوید و متعلم را نیز به یاد پروردگار علم و دانش بیندازد و در کنار علم و اخلاق بردباری و وقار را به متعلم تعلیم دهد. از دانش آموز نوجوان و جوان بخواهد که علمی همراه با تزکیه نفس بیاموزند تا برای جامعه و خودشان سودمند بوده، چراغ راه باشند. رسول گرامی (ص) فرمود (وتعلموا للعلم السکینه و الوقار...) (??) علم و دانش را بیاموزید و برای علم آرامش و وقار را بیاموزید.
?) معلم باید به دانش آموز بفهماند که علوم تجربی، فلسفی، اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و ... آنگاه از ارزش مثبت برخوردارند که در خدمت خلق خدا و برای قرب الهی باشند و الا علوم به تنهایی ارزش ذاتی و اخلاقی ندارند.رسول خدا (ص) فرمود (اذا انی علی یوما از داد فیه علما یقربنی الی الله تعلای فلا بورک لی فی طلوع الشمس ذلک الیوم) (?? اگر روزی بر من بیاید که در آن روز علمی زیاد نکنم که مرا به خداوند نزدیک کند طلوع آفتاب آن روز بر من مبارک باد.
بنابراین وظیفه مهم مربیان است که دانشآموز را متوجه ایمان به خدا کرده و بذر خشیت الهی را در قلب او بپاشند و او را بین خوف و رجای الهی قرار دهند. چنانکه امام صادق (ع) فرمود: (الخشیه میراث العلم و العلم شعاع المعرفه و قلب الایمان و من حرم الخشیه عباده العلماء) (??) میراث علم، ترس از خداست و علم قلب ایمان و نوری است که بدان معرفت خدا حاصل میشود و کسی که از خشیت الهی محروم شد عالم نیست هرچند در متشابهات عالم موشکاف و باریک بین باشد خدای متعال فرمود: از بندگان خدا فقط دانایان هستند که از خدا میترسند.