اثر کتاب و کتابخوانی در پایهریزی شخصیت کودک قبل از بلوغ بیشتر است.
12 نکته برای اینکه چرا والدین میبایست برای کودکشان کتاب بخوانند وجود دارد: زیرا علاقه در کودکان ایجاد شده و کودکان در فرآیند خواندن فعالتر میشوند. کودکان این والدین سعی میکنند خوانندههای بهتری شده و عملکرد بهتری در مدرسه داشته باشند.
خواندن به رشد زبان آموزی و
صحبت کردن کودکان کمک میکند.
دایره لغات کودکان بالا رفته و تلفظ لغات را بالا میبرد.
کتاب خواندن والدین برای کودکان آنها را برای مدرسه آماده میکند و آمادگی شنیدن را در آنها بالا میبرد.
خواندن برای کودکان پیش دبستانی کمک میکند تا گرامر و ساختار جمله را بهتر بفهمند.
خانوادهها زمان خواندن را به عنوان زمان آموزش قلمداد کنند و از این طریق توجه کودک را بالا ببرند.
خواندن برای کودکان دایره توجه کودکان را بالا برده و به آنها کمک میکند تا مهارتهایشان را بهتر انجام دهند.
با خواندن داستان برای کودکان خلاقیت و تصویرسازی آنها رشد پیدا میکند.
کتاب خواندن برای بچهها کمک میکند تا آنها کمک کردن به دیگران و اعتماد به نفس را یاد بگیرند.
کودکان رفتار را فراگرفته و میتوانند خود را در موقعیتهای مختلف و تازه قرار داده و راهحلهای نوین کسب کنند.
آنها ریتم و آهنگ زبان را بهتر درک میکنند.
پروفسور جوان رویش را از کتابخانه چند هزار جلدی خود برداشت و گفت «همه چیز از شعر یار مهربانم شروع شد.» ابیات آن شعر معروف ناخواسته از ذهن هر دو ما گذشت. پروفسور لبخند کودکانهای زد و گفت: «عاشق خلوت با کتاب هستم.» بودن انواع و اقسام کتابها، از کتاب دوران کودکی وی گرفته تا کتابهای قطور پزشکی در کتابخانهاش نشانگر آن بود که پروفسور ارزش زیادی برای کتاب قائل است.
او خواندن کتاب را مثل بستر آرامش خود میدانست و خلوت با کتاب را از زیباترین لحظات زندگی خود عنوان میکرد. او آنقدر مرتب و منظم کتابها را داخل قفسهها چیده بود که کسی باور نمیکرد، روزی آن کتابها به جای دیگر یا کتابخانه دیگری انتقال پیدا کند. اما بعدها خبر رسید پروفسور برخی کتابهای ارزشمند خود را به کتابخانههای مراکز بهزیستی، مدارس و دانشگاهها هدیه کرده است.
باید باور داشت تمامی آن کتابها در قفسه ذهن پروفسور قرار دارند و او حالا بخشی از دانش خود را با دیگران تقسیم کرده است.
عشق به کتاب، کتاب خواندن و احساس نیاز به خریدن کتاب در بزرگسالی ریشه در افکار امروز و دیروز افراد ندارد بلکه نخستین پایههای شخصیتی هر فردی در کودکی برای خواندن کتاب بنا نهاده شده است.
برهمین اساس دکتر سهیل معنوی متخصص روانپزشکی، روان درمانی و اعصاب و روان درباره اهمیت کتابخوانی در سنین قبل از بلوغ میگوید: «در روانپزشکی کودک و رشته روانشناسی باور بر این هستند که چون کودکان از ناخودآگاه کمتری برخوردار هستند و ناخودآگاهشان هنوز کامل نیست بنابراین با خودآگاه خود زندگی میکنند و این دوران مهمترین دوران شکلگیری شخصیت کودکان است، لذا خواندن کتابهای متفرقه که جنبه فکاهی و خشنود کننده داشته باشد تعهدات مذهبی و ایمانی در فرد به وجود میآورد. بدین طریق با پایهریزی شخصیت کودک قبل از بلوغ باید گفت اثر کتاب و کتابخوانی قبل از بلوغ بیشتر از دوران بعد از بلوغ است.»
شکلگیری شخصیت قبل از بلوغ، پدیده روانشناختی قابل اهمیتی است. به همین دلیل بسیاری از خانوادهها در این دوران حساسیت زیادی نشان داده و تمایل به تربیت فرزندانی دارند که به لحاظ سواد و داشتن دانش روز دارای امتیازهایی قابل توجه باشند.
به دلیل حساسیتهای والدین، روانشناسان تحقیقات زیادی را پیرامون ویژگیهای کتاب و کتابخوانی در این دوران و اثر آن بر کودک و نیز تأثیرات آن در بزرگسالی انجام دادهاند.
جادوی قبل از بلوغ
کودکان امروز با تنوع زیادی از انواع کتابها روبهرو هستند. کودکان عصر جدید زمینه زیادی برای ایجاد عادتهای خوب دارند، عادت به کتاب خریدن و کتاب خواندن نیز از طریق والدین به آنها منتقل شده یا محصول رسانههایی است که کودکان با آنها در ارتباط هستند.
دکتر فاطمه حسینی راد، متخصص روانشناسی درباره لزوم همکاری والدین در خرید کتاب کودکان میگوید: «والدین باید حداقل هفتهای یکبار همراه کودک خود به
کتاب فروشیهای بزرگ رفته و آنها را با کتابهای جدید و فضاهای کتابخانهای آشنا کنند. هرچه کودک با کتاب و کتابخانه بیشتر ارتباط داشته باشد درک بهتری نسبت به خواندن کتاب پیدا کرده و با فضای دوستانه کتابخانه بیشتر آشنا میشود. این انس او با محیطی مثل کتابخانهها و کتاب فروشیها باعث میشود این فضاها را خلوتگاه یا محیط امنی برای اوقات فراغت خود بداند و با کتاب دوستی بیشتری پیدا کند.»
دکتر حسینیراد نه تنها دوستی با کتاب را برای کودک یک ضرورت میداند بلکه معتقد است والدین نیز این موضوع را جدی گرفته و ضرورت آن را فراموش نکنند. او معتقد است: «نباید والدین خرید کتاب کودک را یک موضوع بیاهمیت دانسته و وقت کمی را برای آن صرف کنند. امروزه همه نوع کتاب خصوصاً کتاب کودکان در سوپرمارکتهای بزرگ نیز یافت میشود. اما توصیه این است والدین همراه کودک به کتابخانه یا کتاب فروشیهای بزرگ
بروند چون با این کار هم با سلیقه و نیاز دختر یا پسرشان درباره کتاب آشنا میشوند و هم اینکه حق انتخاب بیشتری به او دادهاند. از طرفی دیگر هر کتابی برای کودک مناسب نیست و بهتر است کودک کتابهای متناسب با سن و ویژگیهای خلقیاش بخواند و تنها والدین در این مورد امکان کمک به او را دارند.»
کتاب ویژه کودکان تا 2 سالگی
کودکان حتی وقتی خیلی کوچکاند از کتاب خواندن لذت میبرند. آنها از ارتباط با والدینشان و نشستن در کنار آنها و توجه آنها احساس رضایت میکنند. دکتر حسینی راد با اشاره به این موضوع ادامه میدهد: «نوزادان و کودکان دو ساله از شنیدن صدای پدر و مادرشان احساس راحتی میکنند بنابراین وقتی والدین برایشان کتاب میخوانند لذت میبرند.
کودکان همچنین نسبت به رنگها، چهرهها و برخی تصاویر در کتب کودک علاقه نشان میدهند. آنها هرچه بزرگتر میشوند نشستن را دوست دارند و تمایل دارند خودشان کتاب را دست بگیرند، در این دوران که حدود سن یک تا دو سالگی است از لمس کردن و تماس پوستی با کتاب لذت میبرند بنابراین در این دوران بهتر است والدین کتابهایی را برای کودکشان تهیه کنند که حواس پوستی وی را بیشتر تحریک میکند.»
وی میافزاید: «برخی کتب در بازار وجود دارند که جلد و صفحات آنها جنسی نرم یا زبر و خشن دارند. این کتب هم علاقه کودک را به کتاب بالا میبرد هم در او احساس رضایت و آرامش را بیشتر میکند.
البته کودکان دوست دارند کتاب را بالا و پائین کنند و تکان دهند بنابراین این دسته از کتابها باید سبک باشد و برای حفظ ایمنی بیشتر قابل شستوشو انتخاب شود.»
برای تحریک حس شنوایی کودک لازم است از برخی کتابهای موزیکال استفاده شود. کتابهای داستان آسان و آهنگین در این سنین به خواب آرام و تنها خوابیدن در اتاقش
کمک میکند.»
کتاب دو تا سه سالهها
کودکان نوپا به تصاویر و رنگهای روشن علاقه دارند. به علاوه آنها از داستانهای تکراری و داستانهایی که بر وقایع روزانه یک خانواده تمرکز دارد، استقبال میکنند.
مریم حسینی، کارشناس ارشد روانشناسی در این باره میگوید: «در این سن لغات برای کودک جذاب است ولی کودک کمتر به این لغات توجه صرف داشته و بیشتر ریتم آهنگین آن را دوست دارد. کودکان نوپا در این سن قدرت تصویرسازی ذهنی بالایی دارند. کودک در این سن با تصاویر داخل کتاب برای خود داستان دیگری میسازد هرچند ممکن است این داستان به هم پیوسته و شروع و پایان معناداری نداشته باشد.»
وی ادامه میدهد: «کودکان نوپا اغلب از نگاه کردن به یک کتاب لذت میبرند، آنها یک داستان مشابه برای خود خلق میکنند. آنها بخصوص از آهنگین بودن و هم قافیه بودن لغات کتاب لذت میبرند. کودکان نوپا و پرانرژی وقتی کتاب را در دستان خود میگیرند آن را لمس کرده و صفحات و جنس جلد و... را بررسی میکنند.»
حسینی در ادامه میگوید: «در این سنین خوب است کودک زبان و اعداد را به شکلی ریتمیک یاد بگیرد و در طول داستان کتابها را بشمارد یا بخواند. یکی از روشهایی که کودکان با آن به راحتی زبان و شمردن اعداد را یاد میگیرند استفاده از شخصیتهای تلویزیونی و کارتونی برای یاددهی به آنهاست.»
کتابهای سه تا پنج سالهها
کودکان پیش دبستانی اغلب با خواندن و یادگیری درباره محیطهای جدید و خارج از خانه، مدرسه و محیط خود تحریک میشوند. حسینی در این باره میگوید: «کودکان از متون پیچیده و با شخصیتهای عمیقتر لذت میبرند و در این سن هنوز از شنیدن ریتم و مقداری تکرار احساس رضایت میکنند. خواندن داستانهای پیوسته برای کودکان به آنها اجازه میدهد تا ادامه داستان را پیش بینی کنند، صداها را تکرار کرده و بازی لغات به راه اندازند.»
پروین دربانی، مربی مسئول با سابقه کانون پرورش فکری شهرستان بیجار درباره نوع کتاب مورد علاقه کودکان پیش دبستانی میگوید: «در سنین پیش دبستانی کودکان علاقه دارند کتابهای علمی تخیلی بخوانند، آنان علاقه زیادی به دانستن ناشناختهها دارند و همکاری والدین با آنها باعث میشود به این حس کنجکاوی آنها با کتاب پاسخ داده شود.»
حسینی نیز معتقد است: «کودکان
پیش دبستانی باید با شخصیتهای متفاوت مثل شخصیتهای آتشی و خارقالعاده آشنایی بیشتری پیدا کنند چون این نیاز در آنها بیشتر دیده میشود. البته بهتر است کتابها و داستانیهایی که میخوانند با واقعیت همراه باشد و آمیخته با افسانه و تخیل محض نباشد.
موضوعات مورد علاقه کودکان در این سنین، دانستن درباره مردم زمانهای متفاوت یا مردم کشورهای دیگر، کنجکاوی درباره شخصیتهای بزرگ علمی، هنری، ادبی و ... دانستن یک پیرامون جهان، حیوانات خانگی، حیوانات وحشی پیرامونشان، حیوانات مرموز جنگل و نیز خواندن درباره دزد دریایی، جن، جنگجویان و ... است.»
وی میافزاید: «این سن بهترین زمان برای خواندن کتابهای علمی – تاریخی و ادبی همچون شاهنامه برای کودکان است. اگر کودکان بیش از اندازه تمایل دارند درباره موجودات فضایی بدانند بهتر است والدین با مشارکت کودکشان کتابی را انتخاب کنند که به درستی به حس کنجکاوی کودک پاسخ دهد.»
کتاب متناسب با این سن میبایست تا حدودی آموزشهای قبل از دبستان هم داشته باشد. آموزش حروف الفبا و شمردن اعداد از جمله آموزشهای قبل از دبستان است که در اغلب کتب بازار به آن توجه شده است.»
دکتر حسینیراد با اشاره به این نکته میگوید: «در برخی کشورهای توسعه یافته کودکان وقتی بوسیله کتب تا حدودی حروف الفبا و اعداد را شناختند کتابچههای شخصی نیز در اختیار آنها قرار داده میشود تا آنها مانند یک نویسنده کوچک نوشتن را تجربه کنند.
آنها با کشیدن تصاویر یا تکمیل کردن جملات ناتمام داستان زندگی شخصی خود را نوشته و تصویرسازی می کنند. این پدیده باعث میشود آنها به یادگیری حروف الفبا و شمارش اعداد سرعت ببخشند و با داستانپردازی به شخصیتهای مهم زندگی از جمله پدر و مادرشان اشاره و توجه بیشتری کنند. این کار باعث میشود آنها اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده و بخشی از هویت اصلی خود را بازیابی کنند.»
کتاب خواندن بعد از بلوغ و بزرگسالی
سن نوجوانی همراه با رشد عقلی، جسمی و بلوغی است. بنابراین خواستهها و نیازهای فرد در این سن بالا میرود. بسیاری از مشکلات روحی ناشی از تغییرات هورمونی در این سن با کتاب و کتابخوانی برطرف میشود. خصوصاً آنکه نوجوانان تمایل دارند کتابهایی را بخوانند که داشتههای بیشتری درباره وضعیت ظاهری و اجتماعی پیش آمده را در اختیار آنها میگذارد. البته نوجوان در این سن تمایل به استقلال و حذف هویت به دست آمده خود دارد و تمایل ندارد دیگران بدانند چه کتابی میخواند بنابراین حضور بیپروای والدین به خلوت و حریم مطالعهای آنها باعث میشود آنان به سمت کتابهای دیگر سوق پیدا کرده و آنچه را میخواهند بدانند از لابهلای کتابهای نامربوط به سن خود پیدا کنند و گاه ناخواسته به انحرافات کشیده شوند.»
در دوره جوانی نیز کتابخواندن در اولویت بعدی قرار میگیرد به طوری که جوانان بیشتر تمایل دارند در اوقات فراغت خود کتاب بخوانند و رسیدگی به اموری همچون درس دانشگاه و کار و زندگی از اولویتهای برتر آنان است.
دکتر سهیل معنوی میگوید: «در دوره جوانی افراد دو دسته کتاب میخوانند، یک دسته کتابهای درسی و دانشگاهی است و دسته دیگر کتابهای متفرقه است. از نظر روانکاوی و روانپزشکی پویا افرادی که کتابهای متفرقه میخوانند غالباً کتابخوانتر هستند و این پدیده روی عنصر شخصیتی آنها تأثیر میگذارد. اثر خواندن کتاب یک نوع بالا بردن اعتماد به نفس محسوب شده و روی سیستم تفکر و منطقی شدن او تأثیر میگذارد.
انسان سالم کسی است که هم با منطق زندگی کند، هم عاطفه، افراط در هر یک از این موارد بیماری محسوب شده، میبایست منطق و عاطفه مثل دو خط موازی حرکت کنند. بنابراین خواندن کتاب آن هم کتابهایی که نیروی عقلانی را تحریک بخشیده و حس کنجکاوی او را افزایش میدهد در شخصیت فرد تأثیرگذار است.
در این دوران خواندن کتاب به درمان بیماریهای روانی و عصبی کمک کرده و جوانان در این سن بهتر است کتابهای آئین زندگی، کنترل خشم و استرس و ... را مطالعه کنند.»
در کل جوانان تمایل دارند کتابهایی بخوانند که آئین، راه و روش زندگی را به آنها بهتر آموخته و به رشد روانی و فکری و درسی آنها کمک بیشتری میکند.
عادت به خواندن کتاب تا سن جوانی شکل میگیرد پس از آن تفاوت افراد در کتابخوانی حول و حوش سلیقه آنها درباره موضوعات کتاب دور میزند. افراد بزرگسال پس از بازنشستگی فراغت بیشتری پیدا میکنند و وقت بیشتری را برای خواندن کتاب صرف میکنند و غالباً آنها تمایل دارند کتابهای داستانی، تاریخی و اجتماعی مطالعه کنند البته مطالعه روزنامه، مجله و ... جزو برنامه روزانه آنها قرار دارد