افراد یک جامعه در قالب یک رابطه متقابل با یکدیگر زندگی میکنند. بدین معنا در صورت ایجاد احساس خوشبختی در تک تک افراد، این احساس در تمام اعضای جامعه پدیدار خواهد شد.درپی این احساس همبستگی و همنوایی افزایش یافته و بیعدالتی و ظلم و تبعیض کاهش پیدا میکند.از دیدگاه صاحبنظران احساس خوشبختی اگرچه با سطح امکانات رابطه مستقیمی ندارد اما برای ایجاد نگرشهای مثبت در تک تک افراد جامعه باید در یک ارتباط متقابل احساس خوشبختی از طریق مهارشدن آسیبهای اجتماعی ایجاد شود.
در جامعهای که افراد از زندگی احساس رضایت دارند این شادی و احساس موفقیت به محیط بیرونی انتقال پیدا کرده و دیگران نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت اما برای رسیدن به این مرحله ابتدا لازم است تا به احساس خوشبختی فردی دست پیدا کنیم.
دکتر سجاد امینی، روانشناس معتقد است: «برای احساس خوشبختی فردی در زندگی نباید منتظر پایان یافتن مشکلات باشیم و بهتر است به جای تمرکز بر شکستها، به موفقیتها، استعدادها و نعمتهای خداوندی بیندیشیم و به خودباوری برای دوست داشتن خویشتن خویش برسیم.»
وی معتقد است: «افراد اگر به موفقیتهایشان بیشتر از شکستهای خود فکر کنند به آینده امیدوارتر خواهند بود و از زندگی لذت بیشتری خواهند برد.
افراد مبتلا به افسردگی خود را باور نداشته و از نعمتهای خداوند و موفقیتها و استعداد خود غافل هستند. وقتی انسان خود را باور داشته و به دنبال آن خویشتن خویش را دوست داشته باشد، در راستای تغییر زندگی خود و دیگران و برای بهترشدن آن گام برخواهد داشت و از این طریق زندگی اطرافیان را نیز تحت تأثیر تغییرات مثبت قرار خواهد داد.
همانطور که گفته شد، افراد یک جامعه در قالب یک رابطه متقابل زندگی کرده و به احساس خوشبختی دست پیدا میکنند. این احساس در سطح وسیعی از جامعه منتشر خواهد شد.
حجتالاسلام دکتر عبدالرضا علیزاده، عضو گروه اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه معتقد است: «نگرش ما و اعتقادات بر رفتار افراد تأثیر بسیاری دارد.
به عبارتی زمانی که فردی خود باور باشد و از زندگی فردیاش رضایت داشته باشد رفتارش در جامعه به صورت رفتارهای شادیبخش بروز میکند.»
احساس مشترک خوشبختی عامل مهم موفقیت در جوامع انسانی است و در صورتی که خوشبختی در میان افراد تقسیم شود به جامعهای شاد و موفق که در آن روح گذشت و ایثار به صورت دوطرفه جریان دارد، دست خواهیم یافت.
اگرچه دستیابی به خوشبختی ارتباط مستقیمی با امکانات ندارد اما صاحبنظران معتقدند پاسخگویی به نیازهای طبیعی و اولیه انسانها سبب میشود افراد جامعه به منافع اجتماع و سرنوشت همنوعان خود نیز توجه داشته باشند چرا که در این شرایط است که افراد یکدیگر را درک میکنند و جامعه خوشبخت جامعهای است که اکثریت مردم آن، دارای احساس مشترک خوشبختی باشند.
این آسیبشناس رفتاری و اجتماعی در تحلیل یک جامعه شاد میگوید: «یک جامعه طبیعی محل پرورش انسانهایی شاد و فعال است و جامعهای است که انسانها از فرصتهای مساوی و از امتیازات بدون تبعیض برخوردار هستند.
در چنین شرایطی مردم با روحیه شاد و با انرژی وظایف فردی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی و انسانی خود را انجام میدهند و سطح بازدهی فعالیتهای افراد با رسیدن به مرحله خود شکوفایی، خود باوری و اعتماد به نفس افزایش خواهد یافت.»
افراد در زندگی شخصی خود باید پس از دستیابی به مرحلهای از خوشبختی و تجربه «شاد بودن» این شادی را با دیگران به صورت آگاهانه و منطقی در یک رابطه متقابل تقسیم میکنند و در این شرایط است که روح همکاری و همیاری در مردم تقویت میشود.
حجتالاسلام دکتر علیزاده، جامعهشناس معتقد است: «از دیدگاه جامعهشناسی ایجاد احساس خوشبختی و رفاه ارتباط مستقیمی با یکدیگر ندارد اما برای آنکه جامعهای از تنش و درگیری دور باشد و به یک نوع همبستگی اجتماعی دست پیدا کرده و احساس همنوایی در آن روزافزون باشد، باید عواملی که همبستگی اجتماعی را نیرومند میکند، شناسایی و تقویت کنیم.»
به گفته وی برای آنکه نگرش افراد به خوشبختی و تقسیم آن با دیگران، اصلاح شود و این تغییر نگرش به بروز رفتارهایی که انرژی مثبت را منتشر میکند منجر شود، باید آسیبهای اجتماعی مهار شود تا افراد جامعه احساس کنند ناهنجاریهای موجود، در آسایش، آرامش و رفاه و امنیت فرد اختلال ایجاد نمیکند.
کارشناسان معتقدند زمانی که میان مردم همبستگی و همدلی وجود دارد، ظلم و تبعیض از سوی دشمنان کمتر اعمال میشود و مردم در چنین جامعهای در حق یکدیگر فداکاری و ایثار میکنند اما احساس دوست داشتن و فداکاری نیز باید بهگونهای صحیح مدیریت شود تا در یک ارتباط متقابل، دو طرف از آن بهرهمند شوند.
دکتر امینی، روانشناس معتقد است: «در تمامکارها افراط و تفریط درست نیست. هر کسی باید بداند به چه میزانی دیگران را دوست داشته باشد.
افرادی که در یک جامعه و در کنار یکدیگر زندگی میکنند دارای ارزشی هستند. آنان مثل طلا عیاری دارند که باید این عیار مشخص شود و براساس آن عیار دوستیها برقرار شود.»
وی معتقد است: «بهعنوان مثال روح گذشت و ایثار در زنان و مادران کشور ما بسیار بالاست اما زنان باید متوجه باشند فداکاری و ایثار تا آنجایی که به فرد در یک رابطه صدمهای وارد نشود، پسندیده است و در زندگی زناشویی نیز ارتباطی دو طرفه و متقابل را با همسر خود داشته باشند زیرا در رابطه یک طرفه، که بار معنوی یا مادی زندگی بر دوش یک نفر سنگینی میکند، باعث سوختن و از بین رفتن شخص میشود و در این رابطه هیچ منفعتی برای هر دو نفر وجود ندارد.»
از دیدگاه روانشناسی جامعه ایدهآل جامعهای است که در آن افراد بطور فردی شاد باشند و پس از آنکه توانستند به شادی فردی دست پیدا کنند، قادر خواهند بود در زندگی اجتماعی، دیگران را نیز تحت تأثیر قرار دهند.
متخصصان با بیان اینکه از لحاظ روانشناسی انسان موجودی خویشتنخواه و فردگراست، معتقد هستند جامعه موفق جامعهای است که در آن همبستگی وجود داشته باشد اما در جامعهای که افراد با مشکلات عدیدهای مواجه هستند، نمیتوانند دیگران را شاد کنند زیرا رفع نیازهای اولیه و حفظ جان و منافع شخصی بطور طبیعی برای هر فردی مقدم است. اما در جوامعی که نیازهای طبیعی انسان برطرف میشود، مردم با هزینه کردن بخشی از منافع فردی، سعی در گسترش احساس خوشبختی در همنوعان و نزدیکان خود خواهند داشت و جامعه رنگ و بوی انسانی خواهد گرفت.»
دستیابی به لذت ناشی از کمک به دیگران و موازی قرار دادن نوعدوستی با خود دوستی در سرشت و طبیعت همه افراد وجود دارد اما در هر خانوادهای باید افرادی پرورش داده شوند که وظایف انسانی را در قبال خود شناخته و وظایف خود را بدانند، در چنین شرایطی میزان افراد موفق و شاد افزایش یافته و احساس شادی و خوشبختی در جامعه گسترش خواهد یافت.
بنابراین والدین با منطقی کردن فرزندانشان و نهادینه کردن حس مثبت کار و فعالیت و پویایی در آنها و انتقال ارزش موفقیت و پیروزی با معیارهای درست افرادی را پرورش خواهند داد که قبل از هر چیز سعی میکنند با خودباوری به وظایف خود عمل کنند و به این ترتیب از تک تک افراد، جمعی وظیفهشناس و دارای اعتماد به نفس و انرژی و دارای یک روحیه شاد تشکیل خواهد شد.
حجت الاسلام دکتر علیزاده نیز معتقد است برای آنکه در یک جامعه افراد بطور فردی و اجتماعی احساس خوشبختی کنند باید دو اقدام صورت بگیرد، نخست آنکه آسیبهای اجتماعی مهار شود. دوم آنکه در مقاطعی که به فرد توسط خانواده، رسانه یا آموزش و پرورش و غیره اصول زندگی و آداب اجتماعی آموزش داده میشود، بازنگری شود و با تکنیکهای تازهای تلاش شود تا انسانهای خوشبینتر و مثبتتری را پرورش داد. www.gorooh.parsiblog.com