تاکنون صدها کتاب درباره برنامه تحصیلی (آنچه که مدرسه باید به دانشآموزان عرضه کند و چگونگی سازماندهی آن) نوشته شده است. همچنین تعداد زیادی کتاب درباره رهنمودهای آموزش (اینکه معلمان چگونه برنامه تحصیلی را در کلاس ارائه دهند) به تحریر درآمده است. درصدها کنفرانس و سمینار دانشگاهی درباره برنامه تحصیلی و رهنمودهای آموزشی، بایدها و نبایدها و نیز ایدهآلها صحبت شده است.
موضوعات این کتابها، کنفرانسها و خطابهها را میتوان به دو اصل زیر خلاصه کرد:
?) برنامه تحصیلی باید دانش و مهار نهایی را که برای دانشآموزان و جامعه مفید است؛ فراهم نماید.
?) آموزش باید جالب و جذاب و مؤثر باشد.
? مقطع دبیرستان: (کلاسهای اول، دوم تا سوم دبیرستان از سن ?? تا ?? سالگی):
قبل از ورود به دبیرستان نوجوان قادر است به تفکر عمیق بپردازد و تمایل به استدلال نظری از خود نشان میدهد. او میتواند به امکانات و حقایق بیندیشد و خوب و بد را به نحو احسن از هم تمیز دهد. قوای عقلانی او سبب آرمانگرایی نوجوانی میگردد. افکار منطقی پدیدار میشود برای مثال اگر من چنین و چنان کنم، بنابراین چنین و چنان اتفاق میافتد. علاقه به طبیعت و اجتماع نسبتاً اوج گرفته و سبب پیدایش احساس عدم کفایت و ناتوانی در مقابله با دنیای پیرامونشان میگردد.
مساله تنبیه را با در نظرگیری عواملی چون قصد و نیت، سن فرد خاطی، میزان اعمال قبلی فرد بررسی میکنند و بسیاری از قوانین را غلط دانسته و به همین جهت دست به قانونشکنی میزنند. این نوجوانان قادرند نقطه نظرهای دیگران را درک و عقاید را سبک و سنگین کرده و انتخاب کنند. آنها نمیتوانند درک کنند که چرا همه چیز در حد ایدهآل نیست.
برای مثال سیاست ها، نهادها، روابط انسانی و نظایر آن، به همین دلیل نسبت به همه این موارد انتقاد شدیدی ابراز میکنند. گرچه رفتار دانشآموزان حاکی از تبعیت از هنجارهای اجتماعی موجود میباشد دانشآموزان ممکن است ارزشها و ساختارهای اجتماعی را رد و انکار کنند، به تدریج که به سالهای آخر دبیرستان میرسند از نظر احساسات پختهتر شده و به نوعی از نظر جسمی و احساسی به آرامش میرسند. ویژگی آیندهنگری در آنان دیده میشود. ارتباط جدیدی با بزرگسالان شروع شده، حالت عشق و نفرت قبلی رنگ میبازد و آنان در عین احترام به بزرگسالان با اجتماع خود همبستگی بیشتری مییابند. اما برخی بطور تاسفانگیزی از مسیر اصلی آموزش منحرف میشوند.
در این مرحله معلمان میتوانند با شاگردان خود به صورت یک همکار رفتار نموده و به آنان اختیار تصمیمگیری درباره مواد درسی مورد آموزش را بدهند. دانشآموزان با چنین عملکردی معلمان خود را به عنوان الگو و نمونه رفتاری قرار میدهند.
?) اولویتها و نیازهای دانشآموزانتان را بشناسید و رهنمودهای آموزشی را با این شناختها سازش دهید: در دهههای اخیر تدریس بطور روزافزونی مشکلتر شده است این امر به دلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به قدرت (توانمندی های) بزرگسالان و نیز ارزش مدرسه است. چندین سال قبل ویلیام گلاسر (????) روانپزشک مشهور، تدریس را به عنوان مشکلترین حرفه و شغل توصیف نموده است. او برای معلمان سطوح راهنمایی و دبیرستان شدت کار را بیشتر میداند.
او میگوید چون معلمان دوره راهنمایی و دبیرستان اشتیاق بیشتری برای کار با دانشآموزان موفق دارند،با برخورد با دانشآموزان کم تلاش در این مقاطع روز به روز بیشتر ناامید میگردند. گلاسر میگوید: هنگام گفتگو با صدها معلم دریافتم که مشکل آنان نبود انضباط در کلاس و یا اعتراض دانشآموزان نسبت به آموزگاران نیست بلکه آنها احساس میکنند نتوانستهاند شاگردان خود را به تلاش وادارند.
اکثر دانشآموزان به اعتقاد آنان فقط در نیمی از فعالیتهای کلاس شرکت نموده و غالباً تکالیف خود را انجام نمیدهند. با دانشآموزان نیز صحبت کرده و متوجه شدم که دلیل عدم همکاری و عدم انجام تکالیف کلاس سخت و دشوار بودن تکالیف نیست بلکه کسلکنندگی تکالیف است.
بدین ترتیب معلم و شاگردان در دام پیچیدهای گرفتار آمدهاند. دانشآموزان مطالب درسی برایشان خستهکننده است و هیچ فایدهای در یادگیری این مطالب نمیبینند. از طرف دیگر معلمان در راه کوشش برای وادار کردن آنها به یادگیری تنها، کار را بدتر میکنند.
در حین تنبیهها و تمهیدات معلمان فاصله دانشآموزان با شخصی که به کمک آنها برای یادگیری آمده یعنی معلم زیادتر میشود. همه این عوامل باعث ناامیدی طرفین (معلم و شاگرد) شده و امید به بهبود اوضاع را کاهش میدهد. در حالی که راه خروج از این دام درست در مقابل چشم ماست. این راه چیزی نیست به غیر از برآورده ساختن نیازهای دانشآموزان، توجه به نیازهای دانشآموزان هم باعث تشویق و ایجاد انگیزه در دانشآموزان میشود و هم سبب آسودگی خاطر معلمان میگردد.
نیازهای دانشآموزان: دانشآموزان به چه چیزی احتیاج دارند؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از:
?- امنیت ?- امید ?- پذیرش و مقبولیت ?- شأن و احترام ?- قدرت ?- لذت و سرگرمی ?- شایستگی.
این نیازها با علائق یا خواستها متفاوتند زیرا آنها تمنای مدام دانشآموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامی که دانشآموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمیباشد ضمن احساس بیاتکایی و بیاهمیت بودن سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند که نتیجهای جز دردسر برای معلم ببار نمیآورد. برخلاف نیازها، خواستها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست میداریم و فقدان آنها ما را با مشکل جدی مواجهه نخواهد کرد.
برای مثال دوست داریم به دیدن یک فیلم برویم، نرفتن یا عدم امکان برای دیدن فیلم سبب از دست رفتن خواب شبانه ما نخواهد شد و پس از مدتی آن را به کلی فراموش خواهیم کرد. حال لیست نیازها را به طور مفصل بررسی میکنیم. نیازها عبارتند از:
?) امنیت: همه ما خواستار رهایی از ترسهایی هستیم که در اثر تهدید و ارعاب در ما شکل گرفتهاند. در صورتی که دانشآموز بخواهد در درس و مدرسه توفیق یابد میبایست احساس امنیت کند.
مسلماً اگر دانشآموزان دائماً نگران تهدید و ترس از شکست باشند چیز زیادی یاد نخواهند گرفت با وجودی که اغلب مدارس سعی زیادی در برآورد این نیاز دانشآموزان دارند اما عدهای از شاگردان مرتباً اظهارنگرانی و ترس از تحقیر و مرعوب شدن میکنند.
?) امید: امید به معنی انتظار خوب شدن اوضاع یا حداقل بدتر نشدن اوضاع در آینده است. امید موجب ادامه کار و چشم دوختن به آینده است. در صورتی که کسی امیدش را از دست بدهد بسیار متاثر خواهد شد.
دانشآموزان به امید توفیق در تحصیل، در مدرسه به سر میبرند. همچنین آنها به امید یادگیری مطالب مناسب، استفاده لذتبخش از وقت و عدم برخورد نامناسب در این مکان یعنی مدرسه جمع میشوند.
دانشآموزانی که گلاسر از آنها سخن راند کسانی هستند که امید خود را از دست دادهاند و فکر میکنند دیگر مدرسه مطالب مفید و آموزندهای برای آنان ندارد.
?) پذیرش و مقبولیت: هر دانشآموزی خواستار پذیرفته شدن از طرف اولیای مدرسه و افراد گروهی است که در آن به سر میبرد. این خواست بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان صادق است تا ما بزرگسالان.