با دقت تمام گوشه و کنار کیف خود، کشو و کمدها، زیر فرشها و حتی کابینتهای آشپزخانه را برای چندمین بار زیر و رو میکند؛ اما نیست که نیست. او مطمئن است که مبلغی پول در کشو گذاشته بود، ولی حالا هر چه میگردد آن را نمییابد. با دیدن اسباب بازیها و سی دیهای جدید بازی در کمد پسرش، شک او به یقین تبدیل میشود. این چندمین بار است که کودک 10سالهاش بدون اجازه از خانه پول برمی دارد.
چه احساسی به شما دست خواهد داد اگر متوجه شوید کودک یا نوجوانتان بدون اطلاع شما مبالغی را از کیف یا جیب اعضای خانواده برمی دارد؟ فکر میکنید اولین واکنش شما در مقابل چنین رفتاری چه خواهد بود؟ بشدت عصبانی میشوید، کودکتان را دزد خطاب کرده و مورد بازجوییهای دقیق و پلیسی قرار میدهید؟ اینجا و آنجا از رفتار فرزندتان شکایت میکنید و اولیای مدرسه و همه دوستان و آشنایان خود را در جریان این رفتار او قرار میدهید؟ در بین دوستان او به دنبال مقصر و احیانا دوست نابابی میگردید که کودک این رفتار را از او آموخته است؟
برای بررسی علل آنچه بناچار دزدی کودک از خانواده مینامیم، ابتدا سری به خانه آرش میزنیم. آرش 12 ساله است و گاه و بیگاه دستی به جیب پدر یا کیف مادر میبرد و مبالغی را بدون اجازه و اطلاع آنها برمی دارد.
همه چیز از خانه شروع میشود
در خانواده آرش، پدر، همه اعضای خانواده را غریبه میداند. او هیچگاه در مورد درآمدها و هزینههای خانواده با همسر و فرزندانش صحبت نمیکند. پول گرفتن از او حتی برای نیازهای واقعی بسیار سخت است و اعضای خانواده مجبورند با دوز و کلک بودجه مورد نیاز خود را از او بگیرند. اینجا هیچ کس به دیگری اعتماد ندارد، نه پدر و مادر به یکدیگر، نه والدین به فرزندان و نه فرزندان به یکدیگر. آرش مجبور است برای این که پولی به دست بیاورد یا دروغ بگوید یا این که پنهانی دست در جیب پدرش کند و بردارد. او کم کم راههایی را کشف میکند که پدر متوجه نشود مبلغی از پولش کم شده است.
اما کار به اینجا ختم نمیشود. پدر آرش گاهی از شیرین کاریها و خاطراتش برای فرزندان خود تعریف میکند. او با آب و تاب ماجرایی را تعریف میکند که مبلغی از باقیمانده پول مشتری را به او پرداخت نکرده و مشتری بویی نبرده است و این که چگونه در دوران کودکی، پنهانی از صندوقچه مادر بزرگ پول برمی داشته است. آرش همچنین گاه و بیگاه فیلمهایی میبیند که در آنها کودکان برای رفع نیازهای خود دست به جیب بری و سرقت میزنند و فیلمهایی که سارقان حرفهای، افرادی زیرک و با تواناییهای خاص معرفی میشوند. اینها که گفتیم همه از عواملی است که میتوانند باعث شوند فرزند ما بدون اجازه به کیف و جیب بزرگترهای خود دست بزند.
اما دکتر جمشیدیان روانپزشک ، از میان همه این عوامل نبودن رابطه خوب و همراه با اعتماد بین اعضای خانواده را مهمترین و اصلیترین علت دزدی کودکان از خانه میداند. این روانشناس و مشاور خانواده، یک خانواده ایدهآل را چنین ترسیم میکند: «خانوادهای را در نظر بگیرید که در مورد مخارج خانواده با یکدیگر نشست و گفتگو دارند.
پدر در مورد میزان درآمد خود و هزینههای خانواده، از اجارهخانه گرفته تا صورتحسابها و نیازهای تک تک افراد خانواده با آنها صحبت میکند و آنان را در جریان کم و کیف مخارج زندگی قرار میدهد. او به این ترتیب فضایی از اعتماد متقابل را در خانواده ایجاد میکند و در نتیجه میتواند براحتی پولی را مثلا در کشوی خانه بگذارد و مطمئن باشد فرزندان با رعایت همه جوانب، مبالغ مورد نیاز خود را برمیدارند یا توضیح میدهند که برای چه کاری به پول نیاز دارند و با اجازه، مبلغ مورد نیاز خود را برمی دارند.»
اما اگر در خانواده شما محیط امن و اطمینان برقرار است و هیچ یک از شرایط خانواده آرش در آن حکمفرما نیست و کودک یا نوجوانتان گاه و بیگاه دستی به جیب و کیف شما میبرد، به دومین عامل توجه کنید، شما تا چه اندازه نیازهای فرزند خود را میشناسید و آنها را برطرف میکنید؟ چقدر خود او را در تهیه وسایل مورد نیازش مشارکت میدهید؟
فراموش نکنید تکرار چنین اعمالی از سوی کودکان میتواند تبدیل به عادتی شود که ترک آن سخت خواهد بود
کودکی را فرض کنید که خانواده توجهی به تغذیه او ندارند و او بدون داشتن خوراکی یا پول تو جیبی به مدرسه میرود. چنین کودکی ممکن است خوراکی دوستش را به شوخی از دست او بقاپد و همه به او بخندند یا این که منتظر بماند تا در فرصتی مناسب پنهانی همه یا مقداری از خوراکی همکلاسی خود را بردارد یا در حالت بدتر، دست در کیف او کند و تغذیهاش را بردارد. همین وضعیت میتواند در خانه اتفاق بیفتد. به این ترتیب که کودک پولی را از دست مادرش بگیرد یا بقیه پولی را که برای خرید مایحتاج خانواده به او داده شده بازنگرداند یا مبالغ را دروغ بگوید تا برسد به جایی که پنهانی از جیب یا کیف والدین و خواهر و برادر خود مبالغی را بردارد. به توضیحات جمشیدیان در این زمینه توجه کنید: شاید نیازهای کودک خود را نمیشناسید و برای برطرف کردن آن تلاش نمیکنید یا تامین نیازهای او را مشروط به هزار دلیل و قاعده میکنید. کودک بارها و بارها به طور مستقیم و غیر مستقیم ، گاه با گوشه و کنایه و گاه با نقل داستانها و ماجراهای دوستان و همکلاسیها میخواهد شما را در جریان نیاز خود قرار دهد، اما هر بار کمتر به او توجه میکنید.
«یک راه برای جلوگیری از این که کودک بدون اطلاع شما از خانه پول بردارد این است که نیازهای او را بشناسید. گاهی اجازه دهید خود او وسایل مورد نیازش را تهیه کند، گاهی هم برای آشنا کردن او با روش صحیح خرید او را همراهی کنید، مبلغی در اختیارش بگذارید و اجازه دهید آنچه را میخواهد بخرد.»
تلاش برای خودنمایی
مریم، دانشآموز کلاس سوم دبستان است. او مرتب پول تو جیبی میگیرد. بعضی از نیازهای او نیز به عنوان جایزه و کادو و غیره تامین میشود. با این حال دیده شده که او هم گاهی مبالغی را بدون اجازه برداشته و پنهانی خرید میکند. انواع مداد و پاک کن و تراشهای فانتزی، عکسهای عروسکهای معروف، شکلاتهای جایزه دار و مانند آن از جمله چیزهایی است که مادر گاه و بیگاه در کیف و کمد مریم پیدا میکند. او میخواهد با خرید بیشتر این وسایل بین دوستان خود اعتبار بیشتری داشته باشد یا با همکلاسیهای متمول خود که انواع لوازم التحریر رنگارنگ و قیمتی خود را به رخ میکشند، رقابت کند.
جمشیدیان در زمینه چنین مواردی میگوید: گاهی علت بروز چنین خطایی درخواستهای کاذب کودک است. به این معنی که نیازهای اصلی او تامین شده ولی او درخواستهای غلطی دارد که اگر به طور طبیعی از والدین بخواهد برآورده نمیکنند؛ بنابراین به دنبال راهی میگردد تا منبع مالی این خواسته غلط خود را پیدا کند که برداشتن از جیب یا دروغ گفتن است. در اینجا نیز باید دقت کرد که اعتماد و تفاهم بین اعضای خانواده حاصل شود. در این صورت کودک حتی اگر درخواست غلطی داشته باشد برای گرفتن راهنمایی با والدین خود مطرح میکند.
به عقیده جمشیدیان معمولا فاصلههاست که اجازه نمیدهد فرد آنچه را که به ذهنش میرسد، بگوید. کودک فکر میکند خواستهاش درست است، ولی اگر به پدر و مادرش بگوید نمیپذیرند. وقتی اعتماد داشته باشد، خواسته خود را مطرح میکند. پدر و مادر در این شرایط باید بتوانند با هنر خود او را از خواسته غیر معقولی که دارد منصرف سازند.
مورد دیگری که میتواند باعث شود کودک ما دست به چنین خطایی بزند، آموزشهای الگویی است. یک بار دیگر داستان زندگی آرش را به خاطر بیاورید. آنجا که پدر بازنگرداندن بقیه پول مشتری را به حساب زرنگی خود میگذارد یا با سربلندی از تعداد دفعاتی میگوید که از بزرگترهای خود پولی را برداشته و آنها متوجه نشدهاند، همچنین فیلمها و قصههایی که قهرمان آنها دزد و سارقی است که با استفاده از تواناییهای خاص خود مبالغ هنگفتی به جیب میزند و آرش آنها را میبیند و الگو میگیرد. به این موارد دوستانی را اضافه کنید که برای فرزند شما از تجربیات خود تعریف میکنند و این که با این طریق توانستهاند بسیاری از خواستههای خود را تامین کنند. همه اینها برای آموزش این نکته کافی است که یک راه برای تامین نیازها، دست کردن در جیب بزرگترها و برداشتن پول است.
دکتر جمشیدیان در کنار همه این عوامل از تعارض با خانواده و لجبازی با آنها میگوید. این که کودک ممکن است از لحاظ مادی نیازی نداشته باشد و تنها به این دلیل که اخلاق پدر یا مادر خود را نمیپسندد و برای این که آنها را اذیت کند یا از روی حسادت با خواهر یا برادری که پدر و مادر او را بیشتر تامین میکنند دست به این کار میزند. در چنین مواردی گاه دیده شده که کودک حتی پولهایی را که از این طریق برداشته خرج هم نکرده و با روشن شدن موضوع آنها را پس داده است.
فردا دیر است
بیان علتها و عواملی که باعث میشوند فرزندان ما دست به خطاهایی از این دست بزنند، کار آنها را توجیه نمیکند. کودکان بسیاری را میشناسیم که در اوج فقر و حتی با وجود عدم تامین بسیاری از نیازهای اولیه خود، هیچگاه اقدام به دست درازی به اموال دیگران یا برداشتن پول از اعضای خانواده خود نمیکنند. فراموش نکنید تکرار چنین اعمالی میتواند تبدیل به عادتی شود که ترک آن سخت خواهد بود؛ بنابراین به توصیه دکتر جمشیدیان در صورت مشاهده مواردی از این دست، خیلی زود دست به کار شوید.
گاهی لازم است به صورت غیر مستقیم و در قالب داستان و قصه کودک را با ناپسند بودن چنین اعمالی آشنا کرده و او را از عواقب آن آگاه سازید، گاهی هم لازم است موضوع را مستقیم با کودک خود در میان بگذارید و به او بگویید که من میدانم تو این کار را میکنی و دلم میخواهد علتش را بدانم تا کمک کنم برطرف شود.
به او بگویید تمام تلاش شما برای این است که در حد ممکن نیازهای او و دیگر اعضای خانواده را تامین کنید و این که اگر خواستهای دارد بهتر است با خود شما در میان بگذارد. به او اطمینان دهید که اگر خواستهاش منطقی باشد، در صورت توانایی حتما آن را تامین خواهید کرد. فراموش نکنید در هیچ شرایطی این رفتار کودک خود را برای دوستان، آشنایان و حتی اولیای مدرسه بازگو نکنید. چنین کاری دید اطرافیان را نسبت به فرزند شما تغییر خواهد داد و اوضاع را بدتر خواهد کرد. پس از طی تمام این مراحل، اگر احساس کردید فرزندتان باز هم به این کار ادامه میدهد، تا دیر نشده از کمکها و راهنماییهای مشاوران آزموده و مجرب استفاده کنید.